پیدایش روان شناسی تحلیلی

 

الف- دوره 1894-1891:نوجوانی و جستجو

یونگ دوران کودکی و نوجوانی را به طور عمده در تنهایی و تفکر در دامان طبیعت و خواندن کتابهایی گذرانید. در مدرسه از آنجا که راجع به چیزها و کسانی صحبت می کردکه از سن او انتظار نمی رفت ،مورد بدگمانی و محکوم به تنهایی بود.می خواست درباره پروردگار ،طبیعت و روح بداند. از تجلیات زمینی ((جهان پروردگار)) به درختان خیره می شد،درختان بویژه برای او مرموز بودند و آنها را تجسم مستقیم معنای ادراک ناپذیر حیات می دید. از این رو جنگل مکانی بود که در آن خود را به عمیق ترین معنای حیات و وقایع احترام آمیز آن نزدیک می یافت. در آن زمان ،از توان او خارج بود که احساسات و مکاشفه خود را به گونه ای روشن بیان کند.بین 16 تا 18 سالگی سردر گمی اوبه تدریج کاهش یافت زیرا مقدمه کوتاهی از تاریخ و فلسفه را خواند و از آنچه در این زمینه اندیشیده شده بود مختصر اطلاعاتی یافت. یونگ میگوید، خوشبختانه دریافتم بسیاری از مکاشفه هایم نمونه تاریخی دارندو بالاتر از همه آنکه به افکار فیثاغورث،هراکلیتوس ،امپدوکس و افلاطون ،علیرغم مباحثه های دور و دراز سقراطی جذب شدم....اما تنها در کار« استاد اکهارت»بود که ذات حیات را احساس کردم -نه آنکه درک کردم...از میان فلاسفه قرن نوزدهم ،(هگل) به علت زبان ثقیل و دشوارش مرا دلسرد کرد....اما ثمرة بزرگ تحقیقات من (شوپنهاور) بود . او نخستین کسی بود که از آلام جهان که آشکارا ما را احاطه کرده اند و نیز از سردرگمی ، هیجان، شر و از تمامی چیزهایی سخن می گفت که دیگران به ظاهر چندان در نیافته و همواره کوشیده بودندتا آن را در توازون و ادراک پذیری سراپا خوش خیالانه ای حل کنند.

ادامه نوشته

آشنايي با مفهوم خويشتن


“خود شناسي"

 

درنظريه هاي روانشناسان شخصيت

چكيده

 

رفتار انسان پيچيده و اغلب علل گوناگون دارد. و از فردي به فرد ديگر تغيير مي كند. حتي اگر رفتار مورد مشاهد يكي باشد. افراد با خودهاي متفاوت از يك موقعيت مي تواند درك متفاوتي داشته باشد. شايد رفتار يكساني كه از دوفرد در يك زمان بروز مي كند با رفتار مشابهي كه در زمانهاي مختلف از همان افراد سر مي زند ، دلايل مختلفي داشته باشد و از طرف ديگر ممكن است از رفتاري كه نشان مي دهيم يا حرفهايي كه مي زنيم آگاه نباشيم، تمام اين رفتار و اعمال از خود ما سرچشمه      مي گيرد. مطالب فوق اين نظر را كه انسان داراي ابعاد و جنبه هاي متفاوتي از “خود“ است را به اثبات     مي رساند و نويسنده مقاله را بر آن داشت تا مفهوم خود يا خويشتن انسان را در رويكرد هاي روانكاوي ، رواني- اجتماعي ، صفات ، انسان گرايي ، شناختي ، شناختي- اجتماعي ، ارگانيسمي و سرشتي ، پردازش اطلاعات،تحليل رفتار متقابل و ديدگاه گشتالت با توجه به نظريات روانشناسان شخصيت وبا عنايت به پارادايم مورد مطالعه آنها از نظر بگذرانيم.

ادامه نوشته

روان نمایشگری

تعریف روان نمایشگری :

روان نمایشگری و اجزاء وابسته به آن ازقبیل سوسیودرام و اجرای نقش را مورنو در حدود سال 1930 ابداع کرد.

روان نمایشگری یکی از انواع گروه درمانگریهاست که به شخص کمک می کند تا ابعاد روانشناختی مسئله اش را از طریق به نمایش درآوردن آنها و نه فقط از راه گفتگو بازنگری و کشف کند. این رویکرد که از تصویرسازی ذهنی ، تخیل ، اعمال بدنی و پویایی گروه استفاده می کنه ترکیبی از هنر، بازی، حساسیت عاطفی و تفکر صریح است که با تسهیل در رها کردن عواطف حبس شده به افراد در کسب رفتارهای جدید و موثرتر و گشودن راه های نامکشوف حل تعارض و همچنین شناخت قالب خویشتن کمک می کند.
ادامه نوشته

طرحواره درمانی

اصول و مبانی طرحواره درمانی

 تعریف طرحواره:

شاید بتوان گفت طرحواره یک بسته حافظه ایست که محتوای آن را آموزه های فرد در طول زمان شکل می دهد.

باید توجه داشت که در روند پدیدایی طرحواره ها عواملی مثل بنیادهای زیستی فرد و عوامل مربوط به محیط تربیتی او مثل محیط خانواده، فرهنگ، تجارب وی در فرایند رشد، رخدادهای بزرگ و . . . تاثیر می گذارند.

این بسته حافظه ای مثل یک فیلتر بزرگ و پیچیده بر سر راه اطلاعات ورودی به حافظه و همچنین اطلاعات موجود در حافظه عمل کرده و با سرند، دسته بندی، و سازمان دهی، شکل گیری معانی جدید را در ذهن ممکن می سازد.

طرحواره ها فراتر از یک باورند آنها ما را برای مقوله بندی اطلاعات و پیش بینی رخدادها توانا می سازند.

ادامه نوشته

آبراهام مزلو و رویکرد انسان گرایی به روان شناسی


آبراهام مزلو و رویکرد انسان گرایی به روان شناسی


” آنچه انسان ها می توانند باشند ، باید باشند. آن ها باید با ماهیت خود روراست باشند .” (مزلو ۱۹۷۰-۱۹۰۸ )

انسان گرایی نظامی فکری است که به موجب آن تمایلات و ارزش های انسان در درجه اول اهمیت قرار دارند . آبراهام مزلو بنیان گذار و رهبر معنوی جنبش روان شناسی انسان گرا محسوب می شود . به عقیده مزلو ، در صورتی که روان شناسان فقط انسان های نابهنجار و آشفته را بررسی کنند خصوصیات مثبت انسان مانند خشنودی و خرسندی ،و آرامش خیال نادیده می گیرند . برداشت مزلو در مورد شخصیت ، انسان گرایانه و خوشبینانه است .او پژوهش خود را از روی کنجکاوی برای شناخت اینکه چرا روت بنه دیکت انسان شناس و مکس ورتهایمر روان شناس گشتالت با دیگران تفاوت دارند آغاز کرد .او این اشخاص را تحسین می کرد . و پس از بررسی آن ها نتیجه گرفت که آن ها ویژگی های مشترکی دارند .او همچنین در مورد شخصیت توماس جفرسون ، آلبرت انیشتن ، جورج واشنگتن کاور ، هاریت تویمن ، و النور روزولت تحقیقات مختلف انجام داد .

آبراهام مزلو که از هفت فرزند خانواده فرزند اول بود . در سال ۱۹۰۸ در ناحیه بروکلین ،نیویورک به دنیا آمد .والدین او مهاجرانی با تحصیلات کم بودند .کودکی مزلو مشقت بار بود . او منزوی و ناخشنود ،بدون هیچ دوست صمیمی یا والدین با محبت بزرگ شد .پدر او عاشق ویسکی بود . مزلو در کودکی و نوجوانی نسبت به پدرش فقط احساس خصومت می کرد .رابطه مزلو با مادرش بدتر بود .و هیچ وقت با او سازش نکرد . ولی سرانجام با پدرش آشتی کرد . مادر مزلو خرافاتی بود واو را خیلی تنبیه می کرد . مزلو در کودکی تصور می کرد با دیگران تفاوت دارد. او از هیکل لاغر و بینی بزرگ خود خجالت می کشید . و سال های نوجوانی او  مملو از حقارت بودند . و سعی کرد به وسیله روی آوردن به ورزش نقص جسمانی خود را جبران نماید . ولی شکست خورد .بعد به کتاب ها روی آورد .ولی پول کافی برای خرید کتاب نداشت بنابراین از کتاب خانه استفاده می کرد .به درخواست پدرش وارد رشته حقوق شد. ولی بعد از دو هفته متوجه شد این رشته را دوست ندارد . چیزی که او دوست داشت مطالعه کردن همه چیز بود .هوشبهر او ۱۹۵ بود که ثرندایک آن را دامنه نبوغ توصیف کرد .او در اوج شهرت به انواع بیماری ها از جمله اختلالات معده ،بی خوابی ،افسردگی ، و بیماری قلبی مبتلا شد . وبا همه این ضعف های جسمانی به تلاش خود ادامه داد . تا به انسانی کردن روان شناسی دست یابد . مزلو در سال ۱۹۷۰ در اثر حمله قلبی هنگام دو آهسته دور استخر برای ورزشی که متخصص قلب به او توصیه کرده بود درگذشت .

ادامه نوشته

آلبرت بندورا، روان‌شناسی برای همه فصول

درک چگونگی آموختن رفتارهای تازه، یکی از جذاب‌ترین و در عین حال ریشه‌ای‌ترین زمینه‌های تحقیق در روان‌شناسی بوده است که پیشینه نظریه‌پردازی درباره آن به قرن‌ها پیش باز می‌گردد.

چگونه یاد می‌گیریم که با دیگران رفتار کنیم؟ قوانین و ارزش‌های اجتماعی چگونه در انسان نهادینه می‌شوند؟ و رفتارهای جدید چگونه شکل می‌گیرند؟

Description: آلبرت بندورا
آلبرت بندورا، چهارمین روان‌شناس تأثیرگذار در تاریخ این علم خوانده شده است

آلبرت بندورا با نظریه «یادگیری اجتماعی» (Social Learning) خود به پرسش‌هایی کلیدی در روان‌شناسی پاسخ گفت که اکنون پس از چند دهه به یکی از پایه‌های روان‌شناسی نوین بدل شده است.

به دلیل همین تحقیقات و نظریات برجسته، وی روز چهارشنبه گذشته به عنوان برنده جایزه روان‌شناسی گراومیر که هر سال به یکی از روان‌شناسان برجسته تعلق می‌گیرد، اعلام شد.

جایزه سال ۲۰۰۸ روان‌شناسی گراومیر در حالی به وی تعلق گرفت که از وی به عنوان برجسته‌ترین نظریه‌پرداز روان‌شناسی معاصر که در قید حیات است، یاد می‌شود.

ادامه نوشته

چت‌درمانی، روشی تازه در درمان‌های روان‌شناختی

سال‌هاست که روش‌های درمانی تازه‌ای به روان‌شناسی بالینی و روان‌پزشکی راه یافته‌اند که برآمده از تحولات تکنولوژیک و فرهنگی تازه در جوامع مختلف هستند.

اگر در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ قرن گذشته فیلم‌درمانی، روشی تازه و انقلابی به شمار می‌آمد، اکنون مدتی است که پژوهش و به کار گیری روش‌های تازه‌تر همسو با فن‌آوری‌های ارتباطی تازه و عصر ارتباطات قرن جدید آغاز شده است.


کلودیا شوارتزنبوگ، درمان‌جوی شرکت کننده در چت‌درمانی

این روزها در رسانه‌های آلمانی‌زبان و نشریات علمی جهان بار دیگراز «چت‌درمانی» یا درمان از راه گفت و گوی اینترنتی (Chat Therapy) سخن به میان آمده است؛ با این حال سابقه پژوهش و کاربردهای بالینی آن به بیش از پنج سال می‌رسد.

با این همه چت‌درمانی اصولاً یک روش تازه بحث‌انگیز در درمان‌های روان‌شناختی محسوب می‌شود. زیرا بر خلاف روش‌های سنتی و شیوه‌های ارتباطی قرن بیستمی در این روش، بین درمان‌گر و درمان‌جو (یا مُراجع) ارتباط مستقیم وجود ندارد. درمان‌گر نمی‌تواند از طرز صحبت، لباس و آرایش، نشستن، حالت‌های رفتاری و به طور کلی مشاهدات خود از بیمار/مُراجع به ارزیابی کلی دست یابد.

ادامه نوشته

ماهيت انسان و نيازهاي متعالي او از ديدگاه ويكتور فرانكل

چكيده

اين نوشتار با توجه به مباني فلسفه وجودي و روان‌شناسي وجودي ويكتور فرانكل به تبيين ديدگاه وي در پاسخ به دو مسئله: 1. ماهيت انسان چيست؟ 2. نيازهاي اصيل روحي انسان چيست؟ مي‌پردازد. فرانكل ماهيت انسان را متشكل از سه بعد جسم، روان و روح مي‌داند كه هسته مركزي آن، روح و پوشش رويي آن، تن و روان است. عناصر اصلي ساحت روحاني انسان،‌تركيبي است از معنويت، آزادي و مسئوليت كه بدون در نظر گرفتن اين عناصر، سخن گفتن از ماهيت انسان سخني ناتمام و بي‌فرجام است. در پاسخ به سؤال دوم به تبيين مهم‌ترين نيازهاي بخش روحاني انسان پرداخته و آنها را در قالب شش نياز: نياز به پويايي انديشه، نياز به معنا، نياز به تعالي خويشتن، نياز به ابديت و جاودانگي، نياز به دين و نياز به گروه دوستي عاطفي طبقه‌بندي مي‌كند.

كليد واژه‌ها: فرانكل، انسان، نياز، روحاني، معنا، روان‌شناسي وجودي

 

ادامه نوشته

روایت درمانی

چکیده

روایت درمانی رویکردی است که مردم را متخصصان اصلی زندگی‌شان و مشکلات را به‌ عنوان بخشهای جداگانه از مردم می‌بیند و تصور می‌کند مردم دارای بسیاری از مهارتها،باورها و ارزشها و توانایی‌هایی هستند که به آنها کمک می‌کند تا اثرات مشکلات را در زندگی‌شان کاهش‌ دهند.کلیدی‌ترین مفهوم در روایت درمانی این است که مشکل،مشکل است و فرد و خانواده‌ مشکل نیستند.در روایت درمانی به مشکلات انسانی به عنوان مسایلی نگریسته می‌شود که از داستانهای رنج‌آور و تأثیرگذار بر زندگی فرد برخاسته است.درمان،بررسی چگونگی تحلیلداستان زندگی افراد توسط خود آنان است و تمرکز و تأکید کلی بر ایجاد معانی جدید در زندگی‌ است.مشکلات به صورت داستانهایی دیده می‌شوند که مردم قبول کرده‌اند برای خود بگویند. روایت درمانگران به ادعاها و داستاهای عینی کمتر توجه می‌کنند و بیشتر به فواید اجتماعی که‌ داستانهای زندگی فرد بیان می‌شود،علاقه‌مندند
ادامه نوشته

مروری بر اختلالات شخصیت و آسیب پذیری به استرس (فشار روانی)


مروری بر اختلالات شخصیت و نگاه اجمالی به چگونگی آسیب پذیری به استرس

این نوشته دو بخش دارد. بخش اول، مروری ست اجمالی بر تعریف شخصیت و اختلالات شخصیتی، با تمرکز بیشتر بر روی اختلال شخصیت ضد اجتماعی. بخش دوم مبحثی ست جداگانه با نگاهی گذرا به تقسیم بندی اشخاص مستعد به استرس (فشار) توسط تعدادی از روان شناسان در نیمه دوم قرن بیستم و دهه اول قرن بیست و یکم.

بخش اول

 

تعریف شخصیت: شخصیت کلمه ایست که عموماً به معنای عنوان کلی که رفتار قابل مشاهده فرد را توصیف می کند، و یا بیان تجارب درون ذهنی فرد، به کار می رود. تمامیت فرد که بدین گونه توصیف می شود هر دو جنبه ی اجتماعی و شخصی زندگی فرد را باز گو می کند. (خلاصه ی روانپزشکی کاپلان – سادوک، جلد دوم، فصل بیست و هفتم)

بعبارتی دیگر، شخصیت مجموعه ی ویژگی ها، منش ها، رفتار ها، ابزار ها ، روحیات و احساساتی است که دیگران آن را تصور می کنند. (مدیریت استرس، دکتر برایان سوک لی وارد، فصل ششم)

اکثریت روانشناسان و روانپزشکان، از روانشناسان متمایل به مکتب روانکاوی فروید گرفته تا آنهایی که متاثر از مطالعات تحلیلی یونگ، هورنای و نحله های متمرکز بر روانشناسی نابهنجار، شناخت و رفتار اند، تا حد کم یا زیاد باور به این دارند که پایه های اصلی شخصیت از زمان القاح، و بخصوص دوران کودکی و اوایل نوجوانی، نفوذ خانواده، اجتماع، و تجارب حاصله پی ریزی می گردند و همین ها هستند که سخت افزار رفتارها، عادات، بینش و شیوه ی تفکر فرد را شکل می دهند. پیشرفت های قابل توجه علم ژنتیک نیز درین حوزه کمک زیادی به روانشناسی و روانپزشکی نموده است. این روزها تاکید زیادی بر نقش عوامل وراثتی درتثیبت رفتار و ایجاد اختلالات شخصیت صورت می گیرد و بررسی ها نیز نشاندهنده این اند که این ادعا اصلاً بی مورد نیست.


ادامه نوشته

آنا فروید


آنا فروید در سوم دسامبر 1895 در وین (اتریش) به دنیا آمد و در نهم اکتبر 1982 در لندن (انگلستان) درگذشت. معروفیت او بیشتر به خاطر کارهای زیر است:



بنیان‌گذار روانکاوی کودکان
سازوکارهای دفاعی
مشارکت در روان‌شناسی «خود» ( ego psychology )


آنا فروید کوچکترین فرزند در بین 6 فرزند زیگموند فروید معروف است. او به پدرش فوق‌العاده نزدیک بود ولی نزدیکی چندانی به مادرش نداشت و با پنج خواهر و برادرش نیز روابط پرتنشی داشت. او به یک مدرسه خصوصی گذاشته شد ولی بعداً گفت که از مدرسه چیز زیادی نیاموخته است. بخش عمده آموزش آنا از طریق درس‌های پدرش و دوستان و وابستگان او صورت گرفته است.
ادامه نوشته

بررسی دیدگاه ملانی کلاین


ملانی کلاین شاید یکی از مشهورترین وتاثیرگذارترین زنان روانشناس آمریکا در عرصه ی روان تحلیل گری است. او به نسبت زنان هم عصر خودش،بیشترین سهم را در روان تحلیل گری داشته است.بواسطه ی رشد رویکرد متفاوت او در روان تحلیل گری،کلاین مکتبی را بنا کرد که به ((رابطه ی شیء- موضوعی))مشهور است.این تئوری رابطه ی مادر-نوزاد را به عنوان هسته ی اصلی رشد شخصیت معرفی میکندو به این ترتیب کار روانشناسان برجسته ای چون جان بالبی و دونالد وینی کات را تحت تاثیر قرار میدهد.تاثیری که اگرچه غیر مستقیم است اما بسیار عمیق و مهم است(گیل دونالدس,یونیون کالج)

ملانی کلاین در سال 1882در وین و در یک خانواده ی یهودی متولد شد،و اگرچه در ابتدا به ژیمناستیک روی آورد و در این رشته آموزش دید،هدف علمی بزرگ او برای درس خواندن در رشته ی پزشکی بدلیل وقایعی که در آن سال ها برایش روی داد تا مدتی خنثی شد و او در سن 21 سالگی با آرتور کلاین،یک شیمیدان صنعتی ازدواج کرد.و شروع به پروردن یک خانواده کرد.(گیل دونالدس،یونیون کالج)

ادامه نوشته

اریک برن پدر تحلیل رفتارمتقابل


دکتر اریک برن (Eric Berne ) در 10 می 1910 در شهر مونترال کانادا به دنیا آمد. پدرش دکتر دیوید هیلر برنشتاین، پزشک عمومی و مادرش سارا گوردون برنشتاین، یک نویسنده و ویراستار حرفه‌ای بود. اریک تنها یک خواهر به نام گریس داشت که 5 سال از او کوچک‌تر بود. نام اصلی اریک برن، اریک لئونارد برنشتاین بود.


هنگامی که اریک دوران کودکی را سپری می‌کرد پدرش در سن 38 سالگی به بیماری سل در گذشت. مرگ پدر شوک بزرگی برای خانواده بود و خانم برنشتاین زحمات زیادی را برای بزرگ کردن اریک و خواهرش متحمل شد.
اریک پا در جای پدر گذاشت و دورة پزشکی را با موفقیت به پایان برد. سپس دوره تخصصی جراحی عمومی را شروع کرد و در سال 1935 از دانشکده پزشکی مک‌گیل فارغ‌التحصیل شد. پس از آن به مدّت 2 سال در کلینیک روان‌پزشکی دانشکده پزشکی دانشگاه ییل به کار پرداخت.
ادامه نوشته

گوردن آلپورت پدر روانشناسی شخصيت

گوردن آلپورت در 11 نوامبر 1897 در مانتیزوما، ایندیانا به دنیا آمد. آنها چهار برادر بودند و آلپورت کوچکترین آنها بود. پدرش، جان ادواردز آلپورت، پزشک و مادرش، نِلی ادیت وایز آلپورت، معلم بود، و هر دوی آنها تاثیری قوی و مثبت بر وی داشتند. آلپورت در ایندیانا به دنیا آمد، ولی در کلیولند، اوهایو بزرگ شد و همانجا به مدا رس دولتی رفت. برادر بزرگترش، فلوید، دانشجوی هاروارد بود (و بعدها او نیز به یک روان شناس معروف تبدیل شد)، و به اصرار وی، آلپورت در 1915به هاروارد رفت. او به زحمت توانست امتحان ورودی را پاس کند و در ترم اول دانشگاه نیز نمراتش همیشه یا C بود یا D. اما با تلاش بسیار، سال اول را با نمرات A قبول شد. در 1919 آلپورت از هاروارد با مدرک لیسانس اقتصاد و فلسفه فارغ التحصیل شد. بعد از فارغ التحصیلی، ظاهرا چون نمی دانست می خواهد چه کار کند و چون هنوز به دنبال هویت شخصی خود بود، به ترکیه رفت و در استامبول، در رابرت کالج به تدریس انگلیسی و جامعه‌شناسی پرداخت. بعد از یک سال، از هاروارد بورسیهٔ گرفت تا در رشتهٔ روان‌شناسی تحصیل کند. او دو سال بعد، در 1922، و در 24 سالگی در همین رشته دکترا گرفت.

این نظریه که، شخصیت و رفتار انسان نتیجه مجموعه‌ای از صفات مختلف است، از قدیم بوده است، لیکن در زمان معاصر دو گروه بر آن اهمیت قایل شده و آن را توسعه داده‌اند. یک گروه آن‌هایی هستند که با روش و بینش کلینیکی به نظریه‌پردازی درباره صفت پرداخته‌اند و گروه دیگر آن‌هایی که روش‌های آزمایشی و به خصوص آماری، مانند روش تحلیل عوامل(فاکتور آنالیز) را اساس دستیابی به تئوری صفات دانسته‌اند.
نظریه گوردون آلپورت، که یکی از روان‌شناسان قدیمی، پرتجربه و معروف است، به گروه اول تعلق دارد.[1]
ادامه نوشته

زندگی و نظریات اریک فروم



اریش فروم (Erich Fromm) از برجسته ترین نمایندگان مكتب روانشناسی اومانیستی است. زندگی اریش فروم در سال ۱۹۰۰ در شهر فرانكفورت / ماین آلمان متولد شد. در سال 1927 تحصیلات خود را در رشتة روانکاوی دانشگاه برلین به پایان رسانید. بین سالهای 1929 تا 1932 به عنوان استاد روانشناسی در دانشکدة علوم اجتماعی فرانکفورت تدریس کرد و در سال 1934 یعنی یک سال پس از به قدرت رسیدن نازیها در آلمان، راهی آمریکا شد. او در این کشور، در دانشگاههای معتبر نیویورک، کلمبیا و کلرادو به عنوان استاد روانشناسی به تدریس پرداخت.

فروم تلاش نمود مکتب روانکاوی زیگموند فروید را سنجشگرانه مورد ارزشیابی قرار دهد و آن را گسترش بخشد. او خود را متوجه پرسشهای اجتماعی و فرهنگی ـ فلسفی روانشناسی اعماق نمود و بویژه تلاش ورزید پیش شرطهای روانشناسانه برای ساختارهای اجتماعی را مورد پژوهش قرار دهد. اریک فروم تحولات سیاسی و اجتماعی زادگاه خویش را در زمان تسلط هیولای فاشیسم به دقت زیر نظر داشت و رساله ها و جستارهای موشکافانه ای در تحلیل روانشناسی توده ای فاشیسم به نگارش درآورد.
ادامه نوشته

تاثیر ترتیب تولد در شکل گیری شخصیت از نظر آدلر


آدلر، پنج جایگاه روان‌شناختی را مشخص کرد: فرزند اول، فرزند دوم از فقط دو فرزند، فرزند میانی، فرزند آخر، و تک فرزند.

1- فرزند اول به طور کلی مورد توجه زیادی قرار می‌گیرند و در مدتی که او تک‌فرزند است، معمولاً به خاطر اینکه کانون توجه می‌باشد تا اندازه‌ای نازپرورده است. او گرایش دارد به اینکه قابل اعتماد و سخت کوش باشد و در جهت موفقیت تلاش می‌کند. اما وقتی که برادر یا خواهر جدید وارد صحنه می‌شود، او متوجه می‌شود که از جایگاه مطلوب خود برکنار شده است. او دیگر منحصر به فرد یا استثنایی نیست و امکان دارد به راحتی باور کند که این تازه وارد (یا مزاحم) محبتی را که به آن عادت کرده بود می‌رباید. آدلر در این زمینه از "احساس خلع شدگی" سحن میگوید.
2- فرزند دوم: در جایگاه متفاوتی قرار دارد. از لحظه‌ای که او به دنیا می‌آید، توجه را با فرزند دیگر تقسیم می‌کند. فرزند دوم معمولاً طوری رفتار می‌کند که انگار در مسابقه شرکت دارد و عموماً در تمام اوقات با سرعت کامل پیش می‌رود. به نظر می‌رسد که گویی فرزند دوم تحت آموزش سبقت گرفتن از برادر یا خواهر بزرگتر قرار دارد. این تلاش رقابت‌جویانه بین دو فرزند اول، بر روند زندگی بعدی آنها تأثیر می‌گذارد. فرزند دوم مهارتی را برای پیدا کردن نقاط ضعف در فرزند اول پرورش می‌دهد و سعی می‌کند با کسب کردن موفقیت‌هایی که فرزند اول به آنها دست نیافته است، تحسین والدین و آموزگاران را برانگیزد. اگر یکی از آنها در زمینه خاصی با استعداد باشد، دگیری با پرورش دادن توانایی‌های دیگر برای جلب توجه تلاش می‌کند. فرزند دوم معمولاً متضاد فرزند است. همچنین خلاق و جستجو¬گر است.
ادامه نوشته

تفاوت بین مشاوره "Counseling"و روان درمانگری"therapist"


بلاچر در سال ۱۹۶۶ م با اشاره به این نکته که اهداف مشاوره عموما به رشد آموزش و پیشگیری از مشکلات مربوط است" و " اهداف روان درمانگری معمولا ترمیم، سازگار کردن و درمان افراد است. بین مشاوره و روان درمانگری تمایز قائل شد.

 

 

او همچنین درباره ی مراجعان و مشاوران پنج پیش فرض بیان نمود:

۱) مراجعان مشاوره به عنوان بیمار روانی در نظر گرفته نمی شوند، بلکه آنها افرادی هستند که می توانند
  اهدافشان را انتخاب کنند، تصمیم بگیرند و معمولا در مورد رفتار و رشد آینده ی خود احساس مسئولیت

می کنند.

۲) مشاوره بر حال و آینده تمرکز دارد.

ادامه نوشته

آلبرت آلیس-خطاهای شناختی


الیس(Ellis) اضطراب و اختلالات رفتاری را زاده طرز تفکر خیالی و بی معنی انسان میداند که در این نوشته به یازده خطای شناختی(فکری)غیر منطقی از دیدگاه الیس اشاره خواهد شد:

خطاهای شناختی از دیدگاه الیس

امروزه بسیاری از افراد در سیر تفکر خود به دلیل عدم آشنایی با اصول تفکر منطقی و صحیح ، ناخواسته دچار خطای شناختی می شوند. عدم اطلاع از خطاهای شناختی ورطه ای بسیار خطرناک و سهمگین است. شاید بسیاری از گرفتاری های مردم ما به دلیل آلوده بودن افکار ما به این نوع خطا ها  باشد…

به نظر می رسد افسردگی ، بی قراری ، رقابت های ناصحیح، خشونت، پرخاشگری و بسیاری از رفتارهای غیر عادی ما بی ارتباط با خطاهای شناختی نباشند.

آلبرت الیس روان شناس معروف این خطاها را شناسایی  و در قالب ده خطای شناختی معرفی نموده است.انسانهایی که تفکر غیر منطقی دارند و یا خطاهای شناختی در افکارشان هویدا است، در بسیاری از موارد اطلاع چندانی از این خطاها ندارند. شاید عدم اطلاع، باعث آلودگی این افکار با خطاهای شناختی می شوند. در این نوشتار سعی بر آن است که خطاهای شناختی به صورت ساده و در قالب مثال های روشن و واضح بیان شوند. امید است بسیاری از نگرانی ها، حالات و افکار نامطلوب که در پشت این خطاهای شناختی وجود دارند، با اطلاع رسانی از بین بروند.

ادامه نوشته

" نظریه‌ رابطه با ابژه‌ی ملاني كلاين "

ملاني كلاين، که از پایه گذاران مکتب رابطه با ابژه است، حيطه فعاليت روان كاوي را به دوران كودكي گسترش داد و نظريه هاي خود را با فعاليت باليني براي نوزادان و كودكان و مشاهده مستقيم رفتار آنان شكل داد. ملاني كلاين بر اساس مشاهدات خود به اين نتيجه رسيد كه دنياي دروني كودكان سرشار از فانتزي هايي مبتني بر غرايز و سائق هاي كودكان است. ملاني كلاين هرگز نظريه سائق­ محور فرويد را رها نكرد و ضمن حفظ مفهوم سائق از نظريه هاي فرويد، سعي در صورت ­بندي شكل گيري و تكامل ذهن انسان با تأكيد بر روابط اوليه او با ابژه ها داشت.

در نظريه هاي ملاني كلاين تعاملات كودك با ابژه هاي اوليه او وجوهي از سائق ها تلقي ميشوند. با اين ترتيب و با توجه به تأكيد او بر سائق هاي زيستي و دروني، و بسط مفاهيم ابژه و غريزه از نظريات فرويد، مي توان نظريه او را نظريه اي ايد­ـ محور دانست.

ملاني كلاين براي اشاره به بازنمايي خيالي غرايز و شهوات جسماني و پاسخ فعالانه نوزاد به اين احساسات و سائق ها از
اصطلاح خيال پردازي ( phantasy )
استفاده مي كند.  

ادامه نوشته

حبیب دوانلو

معرفی حبیب دوانلو نیازمند هیچ پیشوندی نیست، مثل زیگموند فروید. کسی فروید را دکتر فروید خطاب نمی کند زیرا نامش گویای کاملی از اوست. حبیب دوانلو نیز مانند فروید و بسیاری از بزرگان عرصه اندیشه نیازی به پیشوند ندارد. درباره دوانلو به فارسی نمی توان مطالب چندانی یافت اما وقتی نام او را به انگلیسی جستجو کنیم او را زیاد خواهیم یافت. پرآوازه ترین ایرانی در عالم رواندرمانی شاید گویای عظمت او نباشد اما برای ما ایرانیان معانی فراوانی می تواند داشته باشد. از دوستان عزیزی که با آموزش در مکتب دوانلو او را در ایران معرفی کردند نیز افراد زیادی را نمی توان یافت و شاید دکتر قربانی را بتوان در این راه موفق تر قلمداد کرد. به راستی چرا ما روانشناسان ایرانی به این پدیده عالم رواندرمانگری نمی بالیم و یادی و نامی از او را در هیچ محفل رسمی و غیر رسمی خود نمی آوریم؟ مگر نه این است که او پدیده ای نوظهور در عالم معاصر روانشناسی دنیا است؟ مگر مراکز متعددی در گوشه و کنار دنیا با افتخار نام و یاد و مدل درمانی او را فریاد نمی زنند؟ چرا ما در این راه قدمی برنداریم. این وبلاگ با همین هدف فعالیت می کند تا او و مدل درمانی اش را معرفی کند. این همه بیمار ایرانی چرا نباید از موثرترین درمان روانشناختی بهره مند شوند. من خود را نوآموزی در مکتب دوانلو می دانم و تلاش می کنم با فراگیری آن دردی از دردها افراد نوروز بردارم. تجربه اثرات شگرف این درمان چنان خیره کننده است که نمی توان حتی به تعمد آن را ندید. امیدوارم با گسترش این درمانگری در ایران ناامیدی غالب بیماران از روانشناسان به امیدی رهایی بخش تبدیل شود.

آدلر و نظریه های روانشناسی فردی

آلفرد آدلر ( 1937 ـ 1870)

آدلر معمولا به عنوان نخستين پيشگام گروه روانشناسي اجتماعي در روانكاوي تلقي مي شود، زيرا در 1911 از فرويد جدا شد. او نظريه اي را تدوين كرد كه " علايق اجتماعي " در آن نقش عمده اي را ايفا مي كنند ، و او تنها روانشناسي است كه يك گروه چهارنفري تشكيل داد كه به نام او ناميده مي شود.

ادامه نوشته

زندگي و آثار فرويد

هر كس كه بخواهد به نوشتن شرح حال و زندگي ديگران بپردازد كاري جز دروغگوئي، پنهانگري و عوام فريبي
نخواهد كرد و بر آن خواهد شد كه عدم درك خود را از آن همچنان پنهان بدار د. زيرا حقيقت زندگي انسان ها امري
است غير قابل دسترسي و حتي اگر فرض ك نيم كه بتوان بدان دسترسي يافت استفادة عملي از آن امري غيرممكن خواهد بو د.


(فرويد در نامه اي به استفن تسوايگ مورخ سي و يكم ماه مي 1936)

نظريه روانکاوي فرويد : عقايد مخالف ، اصلاح و تکميل

نظريه زيگموند فرويد برهر دو گروه موافق و مخالف که نظريه هايي مبني بر جايگزيني، اصلاحي و تکميلي براي آن ارائه مي دادند، غالب شد. بسياري از اين مخالفان به اصرار و تاکيد فرويد بر اين که انگيزش اساسي، ماهيت جنسي دارد و نيز عقده اُديپ از ابعاد اصلي پيشرفت بشر است، اعتراض مي کردند. عده اي ديگر، توجه بيش از حد به عامل خانواده را بسيار محدود کننده مي دانستند و/يا معتقد بودند که وي با تأکيد بيش از حد بر روي تعارضهاي ناهشيار، بسياري از فرآيندهاي مهم شناختي را ناديده گرفته است. کارل يونگ و آلفردادلر(1) از اولين افراد هم عصر فرويد بودند که آدلر در ابتدا در ارتباط با گسترش و تعميم جنبه هاي ميان فردي(2) کار فرويد فعاليت مي کرد، که بعدها اين سوال را مطرح کرد: آيا واقعاً تعارضها ناشي از تحريکهاي جنسي منشا اصلي اضطراب هستند؟ او به کوچکي و ضعيفي و بيچارگي نوزاد به عنوان عامل اصلي رشد شخصيت اشاره کرده است. کارن هورناي(3) نيز که نظريه اي مشابه به آدلر داشت، به ديدگاه مردگرايانه فرويد اعتراض کرد و شکل جديدي از نظريه عقده اديپ را مطرح کرد.

ادامه نوشته

تیپ مهر طلب هورنای

خصیصه افراد مهر طلب:

1. نیازی که همیشه به تایید دیگران دارد، لباس من چطوره، غذای من چه طوره،.. اگر کسی راجع به لباس شما حرفی نزد، شک می کنید که آیا درست پوشیده اید یا نه.

2. از قبول و رد درخواست دیگران ناراحت و ناراضی است و "نه" نمی گوید. اگر قبول کند ناراحت است و اگر نه بگوید، بعد عذاب وجدان می گیرد.

3. از مطالبه حق خود رنج می کشد! از تقاضای پس گرفتن پولی که قرض داده شده ناراحت است.

4. از مقاومت آشکار دوری میکند. ممکن است پای تلفن چیزی بگوید، حتما پشت سرتان راحت حرف می زند، ولی چهره به چهره که می شود توان مقاومت ندارد. "آدم برای خودش دشمن درست نمی کند" در زمینه خراب کردن مردم و غیبت بی نظیر است.

ادامه نوشته

تیپ برتری طلب هورنای

ویژگی های تیپ برتری طلب از دیدگاه کارن هورنای

1. برای خودش استعدادها قابلیتها و توانایی هایی قایل است و خودش را در این زمینه ها برتر می بینه. هوش احساسات و عواطف رقیق تر , زود یادگیری , که واقعا در او نیست.

2. تصور و توهمی داره که از عهده همه کارهای ...بر بیاد. یعنی اگر مهندس است دکتر خوبی هم میتونه بشه. نقاش خوبی هم می تونست بشه . یعنی کاری نیست که نمیتونه بکنه.

3. انگیزه هاش Motivation رفتار و هدفش در چهارچوب کسب برتری است. دنبال کاری نیست که شناخته شده نباشه.

ادامه نوشته

کارن هورنای

کارن هورنای (۱۶ سپتامبر ۱۸۸۵ - ۴ دسامبر ۱۹۵۲) یک روانکاو آلمانی پیرو مکتب فروید بود. تبار هورنای در اصل نروژی و هلندی بود.
کارن هورنای بسیاری از نظریات فروید، از جمله نظریه معروف «غریزهٔ جنسی» او را رد می
کند. وی برخلاف فروید که علت اساسی بیماریهای روانی را سرکوب نمودن تمایلات غریزی و از همه مهمتر غرایز جنسی میداند، معتقد است که بیماریهای روانی حاصل روابط خشن و ناهنجار افراد محیط با کودک میباشد.

ادامه نوشته

تاریخچه فلسفه وجود و درمان وجودی:

فلسفه وجود ابتدا به وسیله کیرکگارد دانمارکی ( 1885 1803 ) پایه گذاری شد و با مرگ وی خاموش گردید . بعد از نیم قرن دوباره توسط یسپرس و هایدگر فیلسوف آلمانی دوباره زنده شد . از فیلسوفان دیگری که در این زمینه هر یک بنحوی تثیر داشته اند می توان نیچه [1] برکسن [2] دلتای [3] ماکس شلر [4] و هوسرل [5]را نام برد که پایه گذاران مقدم این فلسفه شمرده می شوند از نویسندگان نیز می توان به ریلک [6]و کافکا[7]  را می توان نام برد این فلسفه با شیوه مخصوص با تحقیقات و کارهایی که پیروان این مکتب نموده اند تاثیرات عمیقی در روان شناسی ، ادبیات و هنر این زمان داشته است .

به نظر پیروان این مکتب اگر کسی بخواهد پایه و اساس این فلسفه را درک کند ، نباید انتظار داشته باشد که بنحوی آن را تعریف کند . چه این علم نباید خود را به دست تعریف بسپارد . به عقیده آنان در این مورد همه چیز برای شناخته شدن در برابر انسان قرار می گیرد یعنی در مورد فاعل و موضوع شناسایی وحدت دارند و اصولاً تعریف برابر با خود موضوع نیست و حقیقت شخص آن چیزی است که هست نه آن چیزی که می گویند و چون فلسفه وجود با انسان شناخته می شود و آن مرتبط است در حقیقت تعریف فلسفه وجود تعریف انسان است به اعتقاد آنان فاعل شناسایی را اصولاً به شکل موضوع شناسایی در آوردن جایز نیست و به قول یسپرس « وجود چیزی است که هیچ گاه موضوع واقع نشود» .

منظور از وجود در این مقال همان  انسان است و منظور از انسان ، انسان بیولوژیکی یا فیزیکی یا روانی نمی باشد بلکه انسانی بین جنبه های روانی ، عقلی ( از نظر شناسایی ) و ظاهری ( فتومن ) می باشد . این مکتب انسانی را صاحب وجود می داند که صاحب آگاهی نسبت به خود و محیط و دارای قدرت تاثیر و تغییر در آن است . پس موجود بودن یعنی به وجود رسیدن ( شدن ) محیط را شناختن و موثر بودن .

ادامه نوشته

بازسازی سازه گرایی شخصی جرج کلی

سازه گرایی واقع گرایانه: بازسازی سازه گرایی شخصی جرج کلی

چکیده:

در وهله اول، سازه گرایی در برابر واقع گرایی قرار دارد. در حالی که واقع گرایان اصرار می ورزند که دانش صادق ما مطابق با واقع است، سازه گرایان مفهوم مطابقت را طرد و ادعا می کنند که ذهن در کار خود برای فراهم آوردن سازه ها، از واقعیت مستقل است. از این رو، تا جایی که دانش، مورد نظر است، روان شناسان سازه گرا همچون جرج کلی و ژان پیاژه، به مفهوم سازگاری و نه مطابقت با واقعیت توسل جسته اند. هر چند بایدبه سازه گرایان حق داد که ادعا کنند مفهوم مطابقت با واقعیت، مسأله آفرین است، اما انتقاد آنها تنها در مورد واقع گرایی خام قابل اعتناست. در مقابل، در مقاله حاضر استدلال شده است که می توانیم همچنان از مطابقت با واقعیت سخن بگوییم، بدون آن که لازم باشد توانایی سازه ای ذهن را نادیده بگیریم. این از آن رو است که از حیث معرفت شناختی، مفهوم مطابقت برای صدق نظریه های ما حیاتی است، در حالی که از سوی دیگر نیز سازگاری با واقعیت، قاصر از آن است که معیاری با کفایت برای صدق باشد. موضع ابزارانگارانه در مورد دانش، از این ضعف برخوردار است که نمی تواند میان کفایت و صدق سازه ها تمایز قائل شود. نتیجه این است که ما می توانیم بصیرت های سازه گرایان در مورد گرانبار بودن واقعیت ها از نظریه را بپذیریم بدون آن که لازم باشد مفهوم مطابقت با واقعیت را کنار بگذاریم. در واقع، سازه گرایی نیازمند آن است که واقع گرایانه شود.

ادامه نوشته

گشتالت درماني

گشتالت درماني يكي ازروشهاي مشاوره است كه فردريك پرلزو همسرش لورا آن را ارائه دادند. پرلزدريك خانواده يهودي متولدشد، وي بعد از اخذ درجه دكتراي طب با سمت دستيار با كرت گلدشتاين و پل شيلدر درمؤسسات روانكاوي درمقام روانكاو كارمي كرد. او از طريق تماسهاي خود با ورتهايمر، تيليچ، گلدشتاين، بيوبرو ديگرصاحبنظران مجمع علمي و حرفه اي آلمان در سالهاي دهه بيست و سي قرن بيستم ميلادي موفق شد مقدمات گشتالت درماني(Gestalt Therapy) را تدوين كند.

 تعريف گشتالت درماني:

آنچه بنام گشتالت درماني معروف شده است چيز تازه اي نيست، بلكه سازماندهي جديدي است از افكاري كه از قديم الايام در زمينه هاي مختلف وجود داشته است.

به نظرمي رسد پرلز در تدوين نظريات خود از سه حوزه فكري خاص و مستقل تأثير پذيرفته است كه عبارتند از: مكتب اصالت وجود، پديدارشناسي اروپايي و روانشناسي گشتالت. درمكتب اصالت وجود، برتجارب زمان حال فرد؛ در روانشناسي گشتالت بر ادراك و كلي­نگري و در پديدارشناسي بر ادراك فرد از واقعيت تأكيد مي شود. در حالي كه در گشتالت درماني ضمن توجه به اهميت تجربه، ادراك فرد از هستي خود در زمان حال بر ارگانيزم به عنوان يك كل، همچنين چگونگي ارتباط ارگانيزم با محيط و چگونگي كسب تجربه ازجانب فرد تأكيد مي شود (به عبارت ديگر تأكيد پرلز بر ادراك وكل نگري و چگونگي واكنش فرد در مقابل پديده­ها تأثيري است كه پرلز از مكاتب اصالت وجود، پديدارشناسي و روانشناسي گشتالت گرفته است. در روانشناسي اصالت وجود تأكيد برآن است كه فرد در زمان حال چه تجربه اي دارد، درحالي كه درگشتالت درماني ضمن پذيرش اهميت تجربه تأكيد برآن است كه فرد در زمان حال هستي­اش  را چگونه درك مي كند. تأكيد بر ارگانيزم به مثابه يك كل و همين طور تأكيد بر ارتباط ارگانيزم با محيط و فرايند تجربه فرد از مفاهيم اساسي تفكرگشتالتي و مكتب اصالت وجود است).

ادامه نوشته

درآمدي بر دين شناسي يونگ

يونگ از نظريه پردازاني است که به تحليل فراسوي روان شناختي دين پرداخته است. دين شناسي وي به دليل مسبوقيتش به دين شناسي فرويد و عطف توجه به ابعاد گوناگون در دين پژوهي حائز اهميت است. بسياري از آرأ يونگ در الهيات نوين مسيحي مؤ ثر افتاده است. در اين نوشتار از ميان مباحث گوناگون يونگ درخصوص دين، صرفاً به تأملات روش شناختي وي در دين پژوهي توجه مي شود.

1. يونگ و روان شناسي تحليلي

کارل گوستاو يونگ2 (1875 1961-) فرزند کشيش کاتوليک سوئيسي است که زندگي خود را وقف کليسا کرده بود. غير از وي هشت تن از بستگان نزديکش نيز از روحانيون کاتوليک بوده اند. يونگ تمام عمر خود را وقف مطالعه در فلسفه، باستان شناسي، کيمياگري و نهايتاً روان شناسي کرد. در حرفة روان پزشکي موفق بود. وي با مطالعة «تعبير رؤ يا» نوشتة فرويد به سال 1903 روش استدلال فرويد را در تفسير رؤ يا تصديق کرد. وي در سال 1906 يکي از مدافعان فرويد شد. پس از انتشار «روان شناسي جنون زودرس» ، فرويد او را به ديدار خود خواند و نخستين ملاقات آن دو در مارس 1907 انجام شد. آنان سيزده ساعت بدون وقفه گفتگو داشتند. همکاري فرويد و يونگ به نحوي بود که فرويد او را به منزلة پسر و جانشين خود تلقي مي کرد و او فرويد را همچون پدر احترام مي کرد.

نظرية عقدة اديپ روابط اين پدر و پسر را سخت تيره ساخت زيرا از طرفي فرويد به دليل القائات ناشي از اين نظريه به يونگ احساس بدگماني پيدا کرد که وي آرزوي ذبح پدر را در سر دارد و از طرف ديگر يونگ، پناه بردن فرويد به نظرية اديپ را از حيث روش شناسي عِلم از چاله به چاه افتادن تلقي کرد. جدايي اين دو از حوادث عبرت آموز تاريخ علم است. يونگ پس از جدايي، روان شناسي تحليلي3 خود را بنا نهاد که نظام زوريخ خوانده مي شود.

ادامه نوشته