روان نمایشگری
تعریف روان نمایشگری :
روان نمایشگری و اجزاء وابسته به آن ازقبیل سوسیودرام و اجرای نقش را مورنو در حدود سال 1930 ابداع کرد.
روان نمایشگری یکی از انواع گروه درمانگریهاست که به شخص کمک می کند تا ابعاد روانشناختی مسئله اش را از طریق به نمایش درآوردن آنها و نه فقط از راه گفتگو بازنگری و کشف کند. این رویکرد که از تصویرسازی ذهنی ، تخیل ، اعمال بدنی و پویایی گروه استفاده می کنه ترکیبی از هنر، بازی، حساسیت عاطفی و تفکر صریح است که با تسهیل در رها کردن عواطف حبس شده به افراد در کسب رفتارهای جدید و موثرتر و گشودن راه های نامکشوف حل تعارض و همچنین شناخت قالب خویشتن کمک می کند.
تئاتر درمانی تحلیل شناختی را با ابعاد تجربی (experimental) و کنشی پیوند می دهد. در عمل پیاده کردن تعامل بین فردی در یک مساله، درگیر کردن جسم و ذهن به این که رویدادی در زمان حال در حال وقوع است، نظرات و احساسهایی را به سطح آگاهی فرد منتقل می کند که فقط در حالت گفتگو درمورد آن مساله امکان پذیر نیست. وجوه غیر کلامی نه فقط در کم و کیف رابطه اثر دارند، بلکه سر نخهایی از انگیزه ها و نگرشهای نهفته درونی هستند مثلا از بروز رفتارهایی با شدت عصبانیت بیشتر یا حالتهای ترس آشکارتر سبب آگاهی به هیجانهایی می شود که ممکن است در فرد نهفته و فروخورده شده باشند.
رویکردهای عملی (action apprqaches)بخصوص در درمان نه تنها برای بیمارانی که دارای ظرفیت محدود شده فعالیت ذهنی و توصیف کلامی هستند (مثل کودکان، افراد مبتلا به جنون، بزهکاران و ....) مفید است بلکه برای کسانی که تجارب ناگوار خود را با مکانیزم منطقی سازی کتمان می کنند نیز سازنده و موثر است.
تئاتر درمانی در موقعیت های غیر بالینی نیز بکار می رود؛ چنانچه اجرای نقش در تعلیم و تربیت، مشاغل و صنایع و در برنامه های پرورش روحی یا اصلاح ساختار جامعه یا حتی پیدا کردن راه حل مساله یا فقط برای تفریح در زندگی روزمره مناسب است.
هرچند تئاتر درمانی بیشترین اثر را در موقعیت های گروهی ( گروه درمانی) دارد اما با انطباق روشهای آن در فرآیندهای درمانی تحلیل خانواده، زوج درمانی و حتی درمان انفرادی نیز بکار می رود. علاوه بر آن تدئاتر درمانی و اصول آن عمق بیشتری به درک پدیدیه فردیت و روانشناسی اجتماعی می بخشد.
روشهای تئاتر درمانی در بسیاری از رویکردهای روانشناختی همچون رفتاری، شناختی، خانواده درمانی، درمان با رویکرد گشتالتی و سایر موارد نفوذ کرده است.
چرا روان نمایشگری؟ برخلاف درمان انفرادی که از طریق گفتگوی بین درمانگر و درمانجو سعی در درک هیجانها و شناختهای مساله ساز دارد، تئاتر درمانی به رفتار هم توجه می کند. در تئاتر درمانی می توانیم اندیشه، هیجان و رفتار را در هم تنیده به ارتباط متقابل بین آنها و یا تناقض و عدم همخوانی بین این اجزاء پی ببریم. بطور خلاصه در تئاتر درمانی اندیشه، احساس و رفتار هر سه به سطح آگاهی می آیند و در تئاتر درمانی تلاش ما بر تلفیق، سازش و انطباق بین این سه عنصر است.
همانطور که می دانیم شناختگرایان همچون بک و لازاروس رفتار و هیجان را پیامد شناختها می دانند و روی شناختها تمرکز می کنند. رفتارگرایان نیز رفتار را عامل نهایی می دانند و افرادی مثل جیمز لانگه هم بر تاثیر هیجان بر روی شناخت و رفتار تاکید می کنند اما دیدگاه جدید به انسان بر تاثیر و تاثر متقابل بین این سه پدیده تاکید دارند.
روان نمایشگری با طرح هر مساله از سوی فرد می تواند به آشکارسازی هر یک از این سه حیطه هیجان، فکر و یا رفتار بپردازد. به عبارت دیگه روان نمایشگری می تواند به هریک یا همه قلمروهای رفتاری شناختی، هیجانی و روابط بین فردی با توجه به آنچه که درمانجو نیاز به تجربه کردن آن دارد متمرکز شود.
روان نمایشگری اصطلاحات مخصوص به خودش را دارد که در اینجا لازم است با آنها آشنا شویم.
1 . پروتاگونیست یا شخص اول : کسی است که در روان نمایشگری نقش اول را دارد یعنی کسی که موقعیتی از موقعیتهای زندگیش را به نمایش می گذارد.
2. کارگردان : کسی که شخص اول را در استفاده از روشهای روان نمایشگری به منظور بازنگری مسئله اش هدایت می کند.
3 . یاورها : افرادی هستند که در کنار شخص اول و کارگردان ایفای نقش می کنند و در زندگی شخص اول نشانگر افرادی مثل همسر کارفرما یا حتی بخشی از وجود خود فرد هستند.
4 . حضار: افرادی هستند که در زمان اجرای روان نمایشگری حضور دارند و این افراد برخلاف تماشاگران تئاتر معمولی با ایفای نقش های فعال، شخص اول را در شناخت احساساتش یاری می کنند .
5. صحنه : مکانی که نمایش در آن اجرا می شود که می تواند سن یا سکویی باشد.
شکلهای اصلی نمایش تئاتر درمانی :
در اینجا همچنین لازم است که با انواع روان نمایشگری و تفاوتها و تشابهات آنها با تئاتر درمانی آشنا شویم :
1. روان نمایشگری یا سایکودرام : مستقیما به ویژگی های شخصیتی یک فرد مشخص و روی جنبه هایی از زندگی شخصی او می پردازد. سایکودرام تمرکز بر فردیت شخص اول دارد و بر زندگی شخص اول در زمان گذشته، حال و آینده می پردازد و معمولا در جهت جنبه های عمیق عاطفی هیجانی حرکت می کند.
2. ایفای نقش : یکی از شیوه های تئاتر درمانی، ایفای نقش است .ایفای نقش مفهومی سطحی تر از سایکودرام است و رویکردی صرفا رفتاری است که تمرکزش بر تمرین رفتاری یا یافتن بهترین پاسخ به موقعیت است و روشی است برای کسب مهارتهای مختلف مثل مهارت مصاحبه ، مهارت ایجاد رابطه صحیح و ....
3. آموزش نقش ممکن است که در مرحله آماده سازی گروه یا حتی خاتمه سایکودرام مورد استفاده قرار گیرد.
4. سوسیودرام : مفهوم دیگری است که هدف آن بازگشایی مشکل گروهی از افراد است. مردمانی از فرهنگهای مختلف با شیوه های متفاوت زندگی گرد هم می آیند تا اختلافات خود را حل و فصل کنند. همواره باید حواسمان باشد که سوسیودرام تبدیل به سایکودرام نشود در سوسیودرام اگرچه شخص ممکن است در نقش پروتاگونیست ظاهر شود اما مسایل فردی وی مطرح نیست وقصد ما صرفا مطرح کردن یک مساله و تجربه مشترک است مثل رابطه مادر- فرزند، معلم – دانش آموزو پرستار– بیمار و ... و باید از تمرکز بر روی احساسات فردی شخص اول اجتناب گردد. برخی موارد که بررسی مسایل فردی مورد نظر است سوسیودرام شروع مناسبی برای تئاتر درمانی است که باعث می شود فرد یا فاراد گروه مقاومت کمتری در مطرح کردن تعارضات عمده زندگی خود نشان دهند بنابراین ممکن است از سوسیودرام در مرحله آماده کردن سایکودرام استفاده شود.
4- دراماتراپی : در چند دهه اخیر دراماتراپی بعنوان یکی از انواع هنردرمانی مورد توجه قرار گرفته است که از سه جهت با سایکو درام متفاوت است :
متخصصی که به
سایکودرام می پردازد آموزش خود را از روان درمانی شروع کرده پس از کسب تجربه و علم
کافی به سمت سایکودرام حرکت می کند که گاهی در تلفیق با سایر روشهای رواندرمانی آن
را بکار می برد و گاهی آن را در موقعیتهای غیر بالینی مثل تعلیم و تربیت و مشاوره
شغلی نیز بکار می برد، اما دراماتراپیست معمولا اول در تئاتر حرفه ای می شوند
آنگاه در حوزه دراماتراپی و رواندرمانی آموزش می بیند.
متخصص سایکودرام
بر اجرای صحنه های واقعی زندگی شخص اول تاکید دارد و بیشتر بر روی مشکل شخص اول
تمرکز می کند اما دراماتراپیست ممکن است از اعضای گروه بخواهد که تئاتری را از روی
یک سناریوی از پیش نوشته یا بطور فی البداهه اجرا کنند که این روش بیشتر به منظور
تقویت خویشتن خویش در افراد بکارمی رود چرا که بازی نقش اغلب بطور غیرمستقیم به
مکاشفه یا ابراز خویش منجر می شود. ضمن اینکه دراماتراپیست ها بیشتر روی خودجوشی و
تعامل گروهی اعضا تمرکز دارند. در حالیکه سایکو درام بر روی مسائل یک
فرد در درون گروه تمرکز می کند.
مراحل اجرای یک جلسه روان نمایشگری :
باید بگوییم که یک جلسه سایکودرام سه مرحله اساسی دارد
1.مرحله آماده سازی
2. مرحله اجرای نقش و
3. مرحله درون پردازی
در مرحله اول آماده سازی درمانگر باید خودش را به گروه معرفی کند.
در دومین مرحله
از آماده سازی درمانگر باید خودش را آماده سازد.درمانگر برای رسیدن به این
هدف باید زمانی را برای افزایش تحرک جسمی، تغییر محل صندلی ها، گفتگو با
گروه درباره موضوعات متعدد و متفرقه و دادن اطلاعات اولیه درباره نقش خود
اختصاص دهد.
همه این فعالیتها باعث می شود که خودش را از لحاظ ذهنی و جسمی آماده کند.
در مرحله سوم
درمانگر
درصدد ایجاد و توسعه انسجام و هویت گروهی بر می آید. برای این کار
درمانگراز افراد می خواهد که دو به دو تشکیل گروه بدهند و با هم صحبت کنند و
طی پرسش و پاسخی کوتاه با خصوصیات هم آشنا شوند. و پس از آنکه همه با هم
آشنا شدند هرکسی زوج خودش ر به جمع معرفی می کند.
در مرحله انتهایی آماده سازی درمانگر باید افراد گروه را برای قسمت عمده سایکودرام که همان مرحله اجراست آماده سازد. روش های زیادی برای آماده سازی وجود دارد که عبارتند از:
· آزمون های موقعیتی
· فروشگاه جادو
· تخیلات هدایت شده
· سوسیوگرام یا سوسیودرام
· رقص و موسیقی و کارهای هنری دسته جمعی
در بخش اول از مرحله اجرا کارگردان باید شخص اول رو انتخاب کند چند روش برای این کار وجود دارد که عبارتند از :
1 . خود فرد داوطلب می شود.
2. شخص اول مناسب از میان بحث ها در روند طبیعی مبادلات گروهی پیدا می شود.
3 . کارگردان در جمع حرکت می کند، با همه حرف زده و یک مکالمه کوتاه را برقرار می کند بعد فردی رو که فکر می کند آمادگی دارد انتخاب می کند.
4 . سوسیودرام یعنی درمورد موضوعات مشترک و عمومی که بحث برانگیز هستند صحبت می شود و هر کسی نظر موافق و مخالف خودش را مطرح می کند و از این بین کسی که بیشتر درگیر بحث شده است انتخاب می گردد.
در بخش دوم از مرحله اجرا کارگردان به ترتیب اعمال زیر را انجام میدهد.
با شخص اول در مورد مسئله اصلی اش تا جایی صحبت می کند که مسئله شخص اول برای گروه بطور آشکاری روشن گرددمثلا فرد بگوید :«بله این موضوع من را ناراحت می کند» سپس کارگردان می گوید حالا روی این موضوع کار می کنیم .
شخص اول را به صحنه هدایت می کند و
فرد را تشویق می کند تا به جای صحبت کردن در مورد مساله، آن را درعمل نشان بدهد.
شخص اول یک موقعیت اخیر رو بصورت مفصل توصیف می
کند.
صحنه رو برای اجرا آماده می کنیم و از میز و صندلی و سایر اشیاء موجود برای آماده سازی سن و اجرای صحنه کمک می گیریم.
در مرحله بعد باید افراد یاور را انتخاب کنیم و آنها را وارد صحنه سازیم. برای انتخاب یاور و یاوران از میان اعضای گروه تکنیک های مختلفی وجود دارد که عبارتند از:
1.از شخص اول می خواهیم کسی را که بیشتر از همه به فردی که می خواهد نقش طرف مقابل شخص رو بازی کند شبیه است بعنوان یاور انتخاب کند.
2. از خود اعضاء گروه می خواهیم که برای ایفای نقش یاور داوطلب
شوند.
3 . کارگردان کسی رو که احساس می کنه برای ایفای نقش مناسبه رو انتخاب بکنه.
بعد از انتخاب
یاور
شخص اول به یاور بازخورد می دهد و به یاور کمک می کند تا نقش خود را خوب
اجرا و ایفا کند. (استفاده از تکنیک نقش معکوس) حالا تمام این مراحل رو
اجرا می کنیم .
در مرحله بعد
و پس از اجرای این صحنه اخیر که مرکز تعارض فرد نیست کارگردان باید با
ظرافت خاص یک درمانگر شخص اول را به سمت اجرای یک تعارض عمده و مرکزی
بکشاند که این کار را به شیوه های مختلفی می توان انجام داد و این به تجربه
و خلاقیت و ابتکار و دقت و ظرافت تئاتر درمانگر بستگی دارد مثلا کارگردان
به شخص اول می گوید که آیا این حالت تو را به یاد تجربه ای مشابه در ارتباط
با افراد مهم زندگیت نمی اندازد؟
(تکنیک یاور مضاعف رو اجرا می کنیم) که به اجرای آن می پردازیم.
در این مرحله شروع می کنیم به اجرای صحنه اصلی، یا به عبارت دیگر صحنه تعارض عمده و اصلی شخص اول را که عمدتا در ارتباط با والدین یا اشخاص مهم زندگی وی می باشد اجرا می کنیم و برای اجرای این صحنه نیز مانند اجرای صحنه تعارض اخیر از همان مراحل استفاده می کنیم. وقتی که صحنه تعارض اصلی و عمده شخص اول با کمک اعضاء یاور و با فیدبکهای مکرر شخص اول و هدایت های تئاتر درمانگر بازی شد به "مرحله پالایش" می رسیم یعنی از شخص اول می خواهیم که خشم خود را نسبت به پدر یا مادر یا سایر افراد مهم زندگی گذشته اش ابراز کند و برای تسهیل آن از تکنیک بالش یا صندلی خالی و یا هردو استفاده می کنیم.
در این مرحله فرد با بازسازی تعارض های محوری اش حالات هیجانی مربوط به آن تجارب و آن روابط با آن افراد خاص را دوباره تجربه می کند. بروز چنین احساساتی را پالایش هیجانی می گویند.
سپس فرد وقتی با این احساسات ناسازگارش مواجه شد و نسبت به آنها آگاه شد و تخلیه هیجانی صورت گرفت باید صحنه ای اجرا شود که حس امیدواری و موثر بودن را به شخص اول القاء کند و رفتارهای مثبت را جایگزین رفتارهای ناسازگار فرد بسازد.
که به این تکنیک اصطلاحا تکنیک «وحدت بخشی» می گویند. وحدت بخشی یعنی بازسازی و مرمت آن رابطه و خاطره آسیب رسان برای این کار از چند تکنیک می شه استفاده کرد :
1.یاور یا خود درمانگر به صحنه بیاد و در نقش پدر یا مادر خوب ایفای نقش کند. پدر یا مادری که بتواند بیمار را همانگونه که هست دوست بدارد، مهربان باشد وبا او به گرمی گفتگو کند.
2
. صحنه مرگ :در این صحنه درمانگر از شخص اول می خواهد که صحنه مرگ خود یا
پدر یا مادرش را تصور کندو اینکه او این صحنه در کجا اتفاق می افتد و دقیقا
درچه ساعتی از روز است و.... و به شخص اول بگوید تنها چند دقیقه وقت دارد
که همه احساساتش را به پدر یا مادرش بگوید از او سوالهای همیشگی ات را بپرس
و صادقانه
رنجشها و حتی سپاسهایت را به او ابراز کنی و در اینجا از
تکنینک نقش معکوس استفاده می شود تا شخص اول بتواند احساسات پدر یا مادرش
را نیز تجربه و درک کند و این معمولا باعث می شود که شخص اول با فرد مورد
نظر به شکلی از مصالحه برسد البته پس از
اجرای صحنه مرگ حتما باید صحنه "زندگی دوباره" اجرا گردد.
3 . صحنه قضاوت نکیر ومنکر یا قضاوت خود فرد یا دیگران: یعنی به شخص اول کمک کنیم تا با اجرای این صحنه و با نگریستن به گذشته، اعمال یا احساسات خودش و دیگران را مورد قضاوت یا ارزیابی قرار دهد البته این قضاوت باید بسیار مودبانه، دوستانه و مملو از حمایت گروهی باشد و درمانگر باید اجرای این صحنه را بدین صورت هدایت کند.
4
صحنه گهواره که به فرد کمک می کنه نیاز به وابستگی اش رو درک کند در این
صحنه از افراد گروه می خواهیم که کودکی شوند و روی زمین بخوابند گویی که
درگهواره هستند سپس درمانگر در نقش مادر به همه اعضاء سر می زند و رویشان
را با پتوییخیالی می پوشاند و در 5 تا20 دقیقه با جملاتی مادرانه صحنه را
ادامه می دهد سپس همه بیدار می شوند مثل کودکی سیر و راضی و مملو از احساس
موردد حمایت قرار گرفتنو سپس درمانگر دوباره از افراد می خواهد که روی
صندلی بنشینند و دوباره بالغ شوند و هر کسی احساس خودش را در مورد وقتی که
نقش بچه را ایفا کرده است بیان کند.
درون پردازی : بعد از اجرای نقش وارد مرحله بعدی می شویم که مرحله درون پردازی است که سه بخش دارد :
1. تمرین رفتاری
2. مشارکت و
3. خاتمه
تمرین رفتاری یعنی آموزش رفتارهای متناسب با موقعیت و مثمرثمری که فرد فاقد آن است.
هدف از تمرین رفتاری کسب تجربه در مورد شکلهای متنوع رفتارهای جدید است، در تمرین رفتاری باید :
1.رفتار بدون ترس از عقوبت اجرا شود.
2. فرد درمورد موثر بودن یا نبودن آن رفتار پس خوراند می گیرد.
3.امکان تکرار و تمرین رفتار تا جایی است که رضایت خاطر فراهم
شود.
مراحل اجرای تمرین رفتاری:
1.مهیا کردن وضعیت صحنه و افراد و ارائه شدن موقعیت
2.شخص اول و افراد یاور بازی خود را ارائه می کنند.
3.کارگردان به شخص اول فیدبک می دهد و درمورد احساس شخص اول در هنگام اجرا و همچنین درمورد تغییر مورد نظر و دلخواه سوال می شود و مشاهدات یا پیشنهادات سایر اعضای گرده نیز دریافت می گردد.
4. از اطرافیان می خواهیم نشان دهند اگر بجای شخص اول بود چگونه عمل می کرد (تکنیک نقش معکوس) کارگردان به یاور در ایفای نقش درست بازخورد می دهد و
5. سرانجام شخص اول به صحنه می رود و مجددا عمل را تکرار می کند واین یعنی بازسازی صحنه و تمرین رفتار با موقعیت.
کاربردهای تمرین رفتاری :
1.آموزش مهارتهای حرفه ای(مهارت مصاحبه، سخنرانی، آموزش مصاحبه بالینی به روانشناسان)
2.آموزش قاطعیت (نه گفتن، خواستگاری کرد،بیان احساس به افراد
هیستریک)
3.رفع حساسیت(در کسانی که به راحتی دچار آشفتگی، اضطراب و ترس می شوند، این روش مثل روش مواجهه و حساسیت زدایی منظم و منع متقابل است که در رفتار درمانی ترسها و وسواس بکار می رود.
4.آموزش نقش( مثل روش تربیت فرزندان، بازگشتن به خانواده در افرادی با بیماری های مزمن و...)
5.آموزش خودجوشی (برای کسانی که خودجوشی و زندگی آزاد را فراموش کرده اند.)
مشارکت : تا پایان نمایش به تدریج از حرکت جسمی شخص کاسته می شود و بیشتر به حالت اندیشیدن می رسد. در این مرحله فرد کاملا آمادگی پذیرش پسخوراند اطلاعاتی از دیگران را دارد در این زمان کارگردان بجای تحلیل روشنفکرانه درمورد شخص اول از یکی از شگردهای تئاتر درمانی که مشارکت نام دارد استفاده می کند بدین معنی که کارگردان از اعضای گروه می خواهد که ضمن حمایت از فرد به وی بازخورد دهند کارگردان مرحله مشارکت را برای اعضای گروه چنین توضیح می دهد :« الان زمان مشارکت است فلانی ویژگی بسیار خصوصی از زندگی خود را با شما در میان گذاشته است و آماده است تا نظر شما را در این باره بشنود بجای تحلیل رفتار او پاسخهایی بر کبنای درک و تجارب خودتان ارائه دهید بنابراین مشارکت به چند شیوه صورت می گیره :
1.چند نفر از اعضای گروه تعارض ها، تجارب مشابه یا احساسات مشترک خودشان را مطرح می کنند.
2. از فرد یاور می خواهیم احساس خودش را درخصوص فردی که نقشش را بازی کرده است بگوید.
پس از آنکه گروه با شخص اول مشارکت کرد کارگردان از افراد می خواهد تا درمورد سایر افراد مهم زندگی شخص اول نیز اظهار نظر کنند این روش در آخر جلسه برای داشتن یک اختتام کامل مناسب است.
مرحله مشارکت برای شرکت کنندگان در تئاتر درمانی فرصت مناسبی است که افکار و احساسات خود را بکاوند، هم شخص اول هم سایر افراد گروه به این مرحله نیاز دارند. پالایش روانی در نمایش می تواند در این مرحله به تمام اعضای گروه انتشاریابد و مجددا تجربه شود.
اختتام : برای اینکه جلسه به خوبی خاتمه پیدا بکنه تکنیکهای متعددی وجود داره که چند تا از اونها رو مطرح میکنیم:
1. ورود مجدد به دنیای خارج : اعضاء گروه به کمک کارگردان درمورد آنچه که در جلسات آموخته اند خلاصه ای ارائه می دهند ودرمورد چگونگی بکارگیری آنچه آموخته اند در زندگی خود و تطبیق آن با شرایط خود بحث می کنند.
2. اگر کارگردان حس کند شخص اول به علت مطرح کردن تعارض خود آسیب پذیر شده است و به حمایت بیشتری نیاز دارد از روش بازسازی شخصیت یا اگو استفاده می کند و از اعضای گروه می خواهد که حرف یا نکته ای را که دوست دارند به شخص اول بگویند.
2. کارناتمام :کارگردان می گوید قبل از اینکه جلسه رو تمام کنیم آیا کسی حرفی دارد که نگفته باشد یا از کسی رنجیده باشد که بخواهد احساس خودش را آزادانه بیان کند سپس گروه دایره وار نشسته و شروع به صحبت می کنند.
3. احساس همدردی و همدلی مشترکی که در اعضاء درنتیجه تبادلات عاطفی پیش آمده است ممکن است باعث شود که اعضاء گروه نخواهند احساس همبستگی گروهی را از دست دهند بنابراین کارگردان از اعضاء گروه می خواهد که دور هم جمع شوند و دست هم را بگیرند و در چشم های یکدیگر نگاه کنند و بگویند خداحافظ.