تنهایی و فرافکنی
ما
انسانها در دنیایی در حال گذار، تغییر، و دگردیسی دائم زندگی می کنیم. همه
چیز در حال تغییر است و بنابر قول معروف تنها چیز ثابت در زندگی ما تغییر
است. حقیقت تغییر، میرایی، و ناپایداری در زندگی انسانی تهدید بزرگی است،
و عمر جاودان و با ثبات آرزوی دیرینه و تحقق ناپذیر انسان در این کره خاکی
بوده است. برای همین ما سعی می کنیم هرچه ممکن است زندگی را قابل پیش
بینی تر و قابل مهارتر سازیم. چرخه های طبیعی مثل روز و شب و فصول در طبیعت
به ما احساس ایمنی می دهد زیرا زندگی را قابل پیش بینی می کند. اگر امروز
کاری را به انجام نرساندیم، فردا دوباره خورشید طلوع می کند و بر آن می
شویم که کار نکرده را انجام دهیم. بر همین اساس، ما سعی می کنیم که از
دنیای در حال گذر و ناپایدار، دنیایی با ثبات و قابل پیش بینی بسازیم. همین
گرایش بنیادی به ثبات که ایمنی بخش است سبب می شود بازنمایی ها
(representations) و یا طرح های ذهنی ای که ما برای کنش و واکنش و ارتباط
با جهان پیرامون در ذهن خود بنا می کنیم (scheme) ، گرایش به ایستایی پیدا
کنند. زندگی بدون این بازنمایی ها (طرح های ذهنی کنش و واکنش) امکان
ناپذیر است. این طرح ها سازوکار برقراری ارتباط، پیش بینی، و مهار زندگی
ماست، اما این بازنمایی ها در زندگی همواره در حال تغییر نیاز به بازنگری
مداوم دارند. هر لحظه موقعیت بی همتایی است از این روی بازنمایی هایی که
راهنمای زندگی اند باید همواره آماده ویرایش شدن باشند. گرایش به زندگی در
جهانی با ثبات و پایدار سبب می شود که دست از ویرایش مداوم این طرح های
ذهنی بشوییم و همین امر سبب می شود که طرح های ذهنی ما در خیلی از مواقع با
واقعیت های در حال گذار پیش روی مطابق نباشند. عملیات ذهنی جذب و انطباق،
به زبان پیاژه، به عنوان سازو کار سازش در طرح های ذهنی ما به اندازه و
انعطاف لازم انجام نمی شوند و در نتیجه آن ادراک واقع بینانه ما مختل می
شود. مشاهده و ارتباط با جهان همواره در حال تغییر با بازنمایی های ایستا و
نامناسب با موقعیت پیش روی، ارتباط سازنده را مختل می کند.