اصول مصاحبه و گزارش نويسي
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||
الف) گزارش نويسي تهيه گزارش و شرح حال براي مددجويان از اولين اقداماتي است كه مددكار اجتماعي حرفه اي انجام مي هد. يك مددكار حرفه اي صرفا به مصاحبه مبني بر علائم كنوني و سير مشكل اكتفا نمي كند بلكه به مطالعه تاريخچه مشكل مددجو مي پردازد. و وضع مددجو را از زمان قبل از مشكل فعلي مشخص مي كند، زريا بايد مشخص شود كه چرا اين مددجو برخلاف ساير افراد خانواده يا همكاران خود كه در شرايط مساوي با آنها زندگي كرده گرفتار اين مشكل كنوني است. براي اين منظور بايد تحقيق شود كه آيا عوامل ارثي بوده، يل آنكه حالت ناتوان كننده رواني يا جسمي و يا محيطي در اين امر دخالت داشته است. گاهي لازم است با بستگان و دوستان نزديك مددجو مصاحبه كاملي بعمل آيد و تاريخچه زندگي بطور دقيق و با تفصيل هر چه بيشتر جمع آوري شود. هدف از اين اقدام، ارزيابي نكات مثبت و منفي شخصيت مددجو و نيز نيروي سازگاري او در مقابل مشكلات معمولي زندگي است. علاوه بر اين بايد درباره وجود و يا عدم عوامل ارثي، رواني، جسمي و يا محيطي كه ممكن است مشكلاتي را براي مددجو فراهم كرده و يا بطور غير عادي وي را نسبت به آنها حساس كرده باشد، تحقيقاتي انجام شود و سهم هر يك از عوامل سبب شناختي ( اتيولوژيك ) كاملا روشن گردد. براي سهولت در تهيه گزارش و نوشتن شرح حال بيمار بايد توجه كرد كه طرز گرفتن شرح حال از مددجويي تا مددجوي ديگر تفاوت دارد. مددكاران حرفه اي بركسب اطلاعات لازم و درك شرايط مددجو به وضعيت خاص رواني و شرايط محيطي او توجه مي كنند، بطور مثال اگر مددجو در مقابل موضوعي حساسيت خاصي داشته باشد مددكار صحبت درباره آنرا رها مي كند و بررسي آنرا به زمان ديگري موكول مي نمايد. اين موضوع حائز اهميت است زيرا بايد توجه داشت كه مددجويان غالبا نسبت به اولين برخورد و نخستين عقيده اي كه از مددكار پيدا مي كنند، فوق العاده حساس هستند و به همين دليل اولين مصاحبه به همان اندازه كه از لحاظ تشخيص با ارزش است از نظر دستيابي به شيوه حل مشكل و نحوه درمان نيز حائز اهميت است. اطلاعات مندرج در گزارش مددكاري
1- مشخصات اوليه بيمار ( نام و نام خانوادگي، سن، وضعيت تحصيلي، شغلي، سكونت، تاهل ) 2- علت مراجعه - ذكر وقايع مهم و در صورت لزوم نقل قول مستقيم از خود مددجو يا منابع ديگر كه بايد در «گيومه» قرار گيرد. 3-مشكل فعلي - بيان كامل و جزء به جزء مشكل مددجو و علائم آن از شروع تا زمان حال - ذكر ترتيب پيدايش مشكلات بطور تقريبي و شرايط زندگي و واكنشهاي مددجو نسبت به آن - ذكر شدت مشكلات و توصيف تغييرات ايجاد شده در ارتباط با زندگي اجتماعي، شغلي، خانوادگي و جنسي مددجو براي تشخيص اينكه مددجو داراي مشكلات رواني است يا خير؟ كسب اطلاعات زير ضروري است 4- تاريخچه خانواده - مادر: سن؛در صورت فوت، سن او در زمان فوت؛ علت فوت؛ ميزان تحصيلات؛ وضعيت شغلي؛ وضعيت جسمي و رواني؛ چگونگي ارتباط مددجو با وي در دوران كودركي و پس از آن؛ وضعيت شخصيتي او؛ واكنش مددجو به فوت يا جدايي وي از مادر؛ دوره هاي جدايي مددجو در دوران كودكي و مدت و شرايط اين جدايي؛ تعداد زايمانهاي مادر و ذكر اين نكته كه مددجو فرزند چندم خانواده است. - پدر: افزون بر اطلاعات فوق، شرح جزئيات شغلي پدر نيز لازم است. - خواهران و برادران: به ترتيب زمان تولد و با ذكر نام كوچك، اطلاعات فوق و نوع ارتباط فعلي و قبلي مددجو با آنها، فضاي خانوادگي در دوران كودكي، حوادث مهم خانوادگي در سالهاي اول زندگي مددجو، ارتباط عاطفي بين افراد خانواده، استرسهاي ناشي از علل اقتصادي و عاطفي و يا جدايي از خويشاوندان نزديك و سن مددجو در آن زمان. - ساير اقوام: ذكر اختلالات شخصيتي و يا بيماريهاي مادرزادي با ذكر زمان و مكان بستري و درمان شدن فرد. ذكر اين نكته كه آيا دست به خودكشي زده است؟ آيا به مواد مخدر يا الكل اعتياد دارد؟ 5- تاريخچه فردي 1-5- رشد دوران نوزادي و خردسالي: 2-5- رفتار مددجو در دوران كودكي 3-5- تاريخچه تحصيلي 4-5- رشد عاطفي 5-5- رشد اجتماعي 6-5- تاريخچه اشتغال 7-5- دوران نوجواني 8-5- تاريخچه جنسي 9-5- زندگي خانوادگي 10-5- تاريخچه طبي 11-5- عادات شخصي 12-5- سابقه رفتارهاي ضد اجتماعي 13-5- وضعيت اجتماعي و اقتصادي در حال حاضر ب ) اصول مصاحبه نگاه اجمالي توانايي اجراي يک مصاحبه باليني (Clinical Interriew) جامع نخستين و اساسي ترين گام در ارزيابي و درمان بيمار است. براي اجراي يک مصاحبه موثر و سليس ، متخصصان بهداشت رواني بايد اصول اساسي و زير بنايي فرايند را بدانند. بطور کلي مصاحبه داراي چهار بعد و پنج مرحله است. ابعاد مصاحبه شامل رابطه (Rapport) ، تکنيک (Technique)، وضعيت رواني (ental Status) و تشخيص (Diagnosis) است. مراحل مصاحبه نيز شامل سه مرحله کلي شروع و بازگشايي (آماده کردن و غربال مشکل) ، مرحله مياني (شامل پيگيري نظريات اوليه ، اخذ تاريخچه روان پزشکي ، ارائه تشخيص و پسخوراند) و مرحله پاياني (پيش آگهي و تعيين برنامهدرماني) است. ابعاد مصاحبه رابطه منظور از رابطه چگونگي برقراري ارتباط بين بيمار و مصاحبهگر است .اين ويژگي مشترک همه رواندرمانيها(Psychotherapy) است. در واقع ايجاد يک رابطه درماني خوب بين درمان گر (مصاحبهگر) و بيمار (مراجع) از شرايط مهم براي پيشرفت درماني است. اگر به هر دليلي مراجع نسبت به درمانگر نگرش منفي پيدا کند، احتمال ميرود که با حاضر نشدن بيمار در جلسه ، فرايند درمان قبل از موعد مقرر قطع شود، يا پيشرفت درماني کمي حاصل آيد. تکنيک منظور از تکنيک شيوههايي است که مصاحبهگر (درمانگر) استفاده ميکند، تا رابطه درماني را ايجاد کند و اطلاعات را کسب نمايد. دامنه تکنيکها متفاوت است از سوالات باز تا سوالات بسته از تفسير تا بازپرسي. اين تکنيکها در واقع ابزاري هستند که به مصاحبهگر (درمانگر) اين امکان را ميدهند تا با هر شخصي به شيوه خودش صحبت کند، و اطلاعات لازم را کسب نمايد. وضعيت رواني منظور از وضعيت رواني حالت کلي رواني بيمار (مراجع) در زماني است که با او صحبت ميشود. آيا پاسخهاي بيمار واضح هستند يا مبهم؟ بيمار عصباني است يا خوشحال؟ بدبين است يا اعتماد کننده؟ افکار او چگونهاند و... تشخيص تشخيص آخرين بعد ، از مصاحبه باليني است. هر چه مصاحبهگر (درمانگر) درباره تواناييها ، نقاط ضعف ، ناراحتيها و رنجهاي بيمار (مراجع) بيشتر بداند، بهتر ميتواند يک تشخيص صحيح و دقيق را مطرح کند. براي اين کار مصاحبهگر هر چه با تجربهتر باشد و هر چه موارد اختلال (Disorders) ، عوامل استرسزا و مهارتهاي مقابلهاي (Coping Skills) بيشتر بداند، بهتر ميتواند به يک ارزيابي خوب از وضعيت رواني دست بزند و در نهايت يک تشخيص دقيق ارائه دهد. مراحل مصاحبه مرحله شروع و بازگشايي در مرحله اوليه مصاحبه ، مصاحبهگر (درمانگ)،ربيمار (مراجع) را آماده نموده و رابطه ايجاد ميکند. در اين مرحله بايد بيمار براي ورود به مرحله اصلي مصاحبه آماده شود. مرحله مياني قسمت اعظم مصاحبه قسمت مياني است. در واقع خود مرحله مياني شامل سه مرحله است که شامل پيگيري نظريات اوليه ، اخذ تاريخچه روان پزشکي و ارائه تشخيص و پسخوراند ميشود. اين مرحله بيشترين زمان مصاحبه را به خود اختصاص ميدهد. مرحله پاياني در مرحله پاياني مصاحبه ، بيمار (مراجع) براي اتمام مصاحبه آماده ميشود. براي اين کار از طرح مطالب بسيار هيجانانگيز خودداري ميشود و در کنار آن آنچه از مصاحبه بدست آمده همراه با دورنمايي از آينده بيمار (مراجع) بطور خلاصه در اختيار او گذارده ميشود (پيش آگهي و تعيين برنامهدرماني) نتيجه گيري ابعاد و مراحل مصاحبه دو مقوله جدا از هم نيستند، بلکه آنها به هم وابسته و در هم تنيده بوده و با هم بکار ميروند (جدول پايين). از طرف ديگر تقسيم مصاحبه به مراحل مختلف بدان معني نيست که يک مصاحبه عينا همين مراحل را طي ميکند، بلکه در يک مصاحبه اين توالي به هم ميخورد و مراحل پس و پيش ميشوند. زيرا معمولا اين بيمار (مراجع) است که مصاحبهگر (درمانگر) را هدايت ميکند. فايده اين مرحله بندي در آن است که با پس و پيش شدن مراحل، ميدانيم به کدام مرحله باز گرديم تا اطلاعات مورد نياز را بدست آوريم.
مصاحبه هميشه سؤال پرسيدن نيست پرسيدن سؤال در قالب مصاحبه ميتواند در دو سوي يک زنجيره قرار بگيرد؛ يک سوي آن پرسيدن يک سؤال معمولي و سوي ديگر پرسيدن سؤال در قامت استنطاق. اگر قدرت مطبوعات را در نظر بگيريم، ميتوان درک کرد که چرا عدهاي هميشه از اينکه خبرنگاران براي انجام مصاحبه به سراغ آنها بيايند، نگران ميشوند. يکي از شيوههايي که ميتوان از طريق آن نگراني مصاحبه شونده را برطرف کرد اين است که به جاي پرسيدن سؤال به دنبال تصديق او باشيم. اين کار را ميتوان با استفاده از يک جمله غيرسؤالي انجام داد. به اين جمله دقت کنيد: «اگر ممکن است املاي اسمتان را با هم چک کنيم.» آن را با اين جمله مقايسه کنيد: «املاي اسم شما چيست؟» جمله اول بسيار مؤدبانهتر است و پاسخ بهتري را از سوي طرف مقابل به دنبال خواهد داشت. جمعآوري اطلاعات با استفاده از اين روش، مهارتي است که احتمالا يادگيري آن به کمي زمان نياز داشته باشد. در اينجا لحن صحبت بايد کمي نرمتر و دوستانهتر باشد. «آن طور که به نظر ميرسد شما براي مهار مشکلات مالي بسيار تلاش کردهايد.» «مشتريان شما معتقدند شما بهترين قيمتها را داريد.» «به نظر ميرسد که اين طرح از ابتکارات شما بوده است.» در صورتي که قصد داريد از مصاحبه شونده اطلاعاتي بدست آوريد که براي او يا کارش به نوعي جنبه منفي تلقي ميشود، بهتر است اين بار از يک سؤال استفاده کنيد. در غير اين صورت، موارد مصاحبه شونده به راحتي ميتواند با جوابي سطحي از کنار جمله غيرسؤالي ما بگذرد. نکتهاي که در اينجا بايد رعايت شود اين است که اينگونه سؤالها را نبايد در ابتداي مصاحبه پرسيد. زماني که اعتماد مصاحبه شونده جلب شده و به راحتي در حال صحبت کردن است، زمان مناسب جهت پرسيدن اين نوع سؤالها است. خلاصه کنيد و ادامه دهيد يکي از بهترين تکنيکها در مصاحبه، استفاده از تکنيک خلاصه کردن است. اين روش خصوصا زماني به کار ميآيد که مصاحبه شونده آدم حرافي باشد. گفتههاي مصاحبه شونده را خلاصه کنيد، براي او بازگو کرده و ادامه دهيد. براي اين کار ميتوان از جملههاي زير استفاده کرد: « آنچه شما گفتيد اين است که ... خوب، حالا برگرديم به بحث ...» « اجازه بدهيد ببينم درست متوجه شدم، شما معتقديد که ... شايد الان بتوانيم در مورد ... صحبت کنيم.» «خوب ما در مورد .... صحبت کرديم، کمي هم به بحث ... بپردازيم.» نكات مورد توجه در مصاحبه 1-1- استفاده از واژه هاي خاص حرفه اي استفــاده از واژه هـاي خــاص حــرفه اي ، بـدون رعايت اصول علمي و نظري آن واژه نشاندهنده بي تجربه گي مصاحبه گر است. استفاده از اصطلاحات و زبن فني توسط مصاحبه گر در هيچ مقطعي از مصاحبه پذيرفته نيست و در صورت انجام چنين كاري به چند دليل به مصاحبه شونده صدمه زده ايم.دليل اول اينكه اگــر مراجع از روانشنـاسي و مددكاري دانش كافي نداشته باشد معناي اينگونه اصطلاحات را نمي فهمد. دوم اينكه اگــر مــراجع با ايــن مفاهيم آشنا باشد ماهيت انتزاعي و قابل تفسير مختلف اين واژه ها باعث مي شود كه او به سبب مسايل عاطفي خود از آنچه كه مورد نظر مصاحبه گر است تفسير هاي متفاوتي بكند. سوم اينكه اگر مصاحبه گر واقعا قصد استفاده از واژه هاي خاص حرفه اي را دارد بايد وقت و نيروي زيادي را براي آموزش ماهيت و معناي اي اصطلاحات صرف كند. در بررسي كه دكتر شاملو در سالهاي 67-1366 بر روي مراجعان خود با سطح تحصيلات ديپلم به عمل آورد معلوم شد كه %72 آنها مفهـوم واژه اضطــراب را نمي فهمند. ولي صـد در صـد آنهــا معناي واژه "دلشوره" يا "دلهره" را مي فهمند. همچنين %62 از آنها واژه افسردگي را به درستي درك نمي كردند اما دل گرفتگي و غم و غصه را مي فهميدند. تحقيقات نشان داده است كه بجاي استفاده از واژه هاي خاص و زبان فني بهتر است مصاحبه گر با ساده ترين و روشن ترين زبان و براساس رفتار و گفتار مراجع با او صحبت كند. انجام اين عمل ارتباط برقرار كردن را تسهيل مي كند و هيچ ربطي به اين مساله ندارد كه مصاحبه گر بينش يا روش تحليلي يا رفتاري دارد يا خير. همچنين مصاحبه گر هيچگاه نبايد در سطحي كه ماورا درك مراجع است صحبت كند. همان طور نبايد تواناييهاي شناختي او را دست كم بگيرد. در حقيقت هر سوالي را مي توان به طرق مختلف در مورد مراجعيني كه داراي قدرت هاي شناختي متفاوت هستند مطرح كرد . بنابراين مصاحبه گران ورزيده روش هاي خود را بر اساس استعدادهاي رواني خاص مراجعين تنظيم مي كنند ولي براساس نتايج بعضي از تحقيقات مي توان توصيه كرد كه بهتر است مقدار درك مراجعين را از مفاهيم روانشناسي كمي دست كم بگيريم تا دست بالا. 2-1- تلفيق خود شخصي و خود حرفه اي در بيشتر رشته هاي مشاوره بر نقش خود حرفه اي و كنارگذاشتن احساسات و واكنش هاي شخصي تــاكيد شده است . براي مثال در كار با بيماران مضطرب و نگران ، ممكن است شخص مجبور باشد واكنش هاي واقعي خود را كنترل كند تا از نشان دادن قضاوت اجتناب نمايد. مددكار حرفه اي كسي است كه بايد عواطف خود را كنترل كند، نبايد عصباني شود يا از نظر عاطفي درگير و مشغول شود و در حضور ديگران گريه كند و .... هنگامي كه بنظر مي رسد بايد بين خود شخصي و خود حرفه اي يكي را انتخاب كنيم هميشه با يك دوگانگي مصنوعي رويرو مي شويم . براي مثال "پزشك، مادر بيماري را به مددكار ارجاع داده بود بــا ايـن مضمون كه به تازگي از طرف تيم پزشكي به مادر گفته شده كه بيماري دختر 7 ساله اش صعب العلاج و كشنده است و قابل درماننمي باشد. پس از اينكه مادر مطلب را شرح داد بغضش تركيد و شروع به گريه كرد. اين موضوع براي مددكار نيز طاقت فرسا بود و تمام كاري كه مددكار توانسته بود انجام دهد اين بود كه دستهاي مادر را در دستهاي خود نگهدارد و با او گريه كند. اين رفتار مددكار از سوي بسياري از متخصصين پذيرفته است و اين در حالي است كه مددكار مي توانست كارهاي ديگري نيز انجام دهد ( مانند كمك كردن به مادر از اين طريق كه مرگ دخترش را طي چند ماه آينده و اثر آن را روي خانواده ،مورد بحث و بررسي قرار دهد.) در اين حالت مادر به نصيحت نيازي نداشت بلكه به كسي نيــاز داشت كه با او همــراه بـاشد. در حقيقت مددكار تاحدي درد مادر را تجربه كرده و از طريق اشك هايش خود را در غم و درد او شريك كرده بود و هديه مهمي از احساسات خود را به مراجع بخشيده بود . در اين موقعيت مددكار به معناي واقعي كلمه حرفه اي بود. ممكن است درمانگران ديگري كه به راحتـي همراه با يك مراجع گريه نمي كنند همان هديه را ولي از راههاي ديگري چون حالت چهره، سكوت احترام آميز و... عرضه دارند. هر مددكاري با روش خاصي كه با شخصيت خودش سازگار است واكنش نشان مي دهد. عامل مهم ميل و رغبت مددكار براي صادق بودن و بيان كردن احساسات خود است.جدايي مصنوعي بين خود شخصي و خود حرفه اي به اين دليل پديد آمده كه در اين حرفه ها، نگراني هاي قابل دركي در مورد استفاده نابجا از خود شخصي بوسيله اشخاص حرفه اي وجود داشت. براي مثال در مورد پديده ضد انتقال هميشه اين نگراني وجود دارد فرايندي كه ممكن است در آن مددكاران يا مشاوران مشغوليت ها و درگيري هاي ناتمام خانوادگي خود را بر مراجع فرافكني كنند ، درواقع مددكاراني ما رابه زحمت مي اندازند كه بحث هاي خود انگيخته اي به كار مي برند تا تخليه هيجاني خود بر روي مراجعين را بگونه اي توجيه كنند، مانند عصباني شدن يا قضاوت كردن نابجا يا بيان مشكلات شخصي ( اگر شما فكر مي كنيد مشكلاتي با همسرتان داريد پس اجازه دهيد من در مورد ازدواج خودم براي شما بگويم ). مثال ديگر رفتار غير اخلاقي با مراجعين همچون بكاربردن اقتدار ناشي از رابطه كمك كننده در جهت سوء استفاده از يك مددجوي آسيب پذير است. در اينجا مي بينيم كه هر يك از مثالهاي ارايه شده فقدان تلفيق و انسجام خود شخصي و خود حرفه اي را توضيح مي دهد. بنابراين بايد بپذيريم كه نگراني ها در مورد استفاده از خود شخصي و خود حرفه اي به جاي آنكه مشكلات را حل كند مشكلات بيشتري را پديد آورده است. --------- هر يك از ما شيوه شخصي،هنرمندي، احساسات، ارزشها، باورها و ديگر ويژگيهاي شخصي خود را بجاي ســركوب كردن يا انكـــار، آنها به فعــاليت هاي حرفه اي خود وارد كنيم. ما بايد از خود در متن فعاليت هايمان بيشتر بدانيم و بياموزيم خود شخصي را در پيگيري كاركردهاي حرفه اي بكار گيريم.حال در پاسخ به اين سوال كه بايد خود حرفه اي باشيم يا خود شخصي؟ بايد پاسخ گوييم كه " اگر مي خواهيد حرفه اي باشيد، خودتان باشيد ".
3-1- استفاده از طنز و شوخي در مصاحبه استفاده از طنز و شوخي در اكثر مكاتب روان درماني به نحو جدي منع شده است چرا كه اين نظريه درمانگر را به مثابه آيينه اي كه بيمار خود را در آن مي نگرد، معرفي ميكرد. ليكن در سالهاي اخير متخصصين به اين نتيجه رسيده اند كه فرايند مصاحبه مي تواند از شوخي و طنز بهره مند گردد به شرط آنكه با احتياط زياد و در زمان مناسب ارايه گردد. چرا كه شكي نيست كه برخي ارتباط هاي درماني به اصطلاح سبك تر همچون مراجعين در سطوح اداري و بيمارستاني قادر است به تخليه هيجاني كه تحت فشار مطالب بسيار جدي ايجاد مي شود كمك كند. براي مثال مصاحبه گر در پاسخ به اين گفته مراجع كه" هر وقت در آئينه نگاه مي كند قيافه خود را شبيه گوريل مي بيند "، با طنز به او گفت " اگر گوريل بداند كه قيافه اي به خوبي شما دارد حتما خيلي خوشحال مي شود". اين شوخي باعث شد كه تصوير ذهني بيمارگونه اي كه مراجع از جسم خود داشت ، تغيير كند. چراكه در جلسه بعد به مصاحبه گر اطلاع داد كه به علت گفته وي قادر است به چهره خود در آئينه نگاه كند بدون آنكه آن را به شكل گوريل ببيند. بنابراين استفاده از طنز و شوخي بايد گاه گاه، با احتياط زيــاد، در زمان مناسب و با شناخت كامل روحيه مراجع جايز است . مراجع احساس كند" به او نمي خنديم، بلكه با او مي خنديم" موفقيت حاصل شده است.
4-1- اصول كلي كه در اجراي مصاحبه بايد رعايت شوند:
5-1- اصولي كه قبل از اجراي مصاحبه بايد رعايت شوند:
6-1- اصولي كه به هنگام اجراي مصاحبه بايد رعايت شوند:
چون كه با كودك سرو كارت فتاد پس زبان كودكي بايد گشاد
7-1- اصولي كه پس از اجراي مصاحبه بايد رعايت شود:
|