نگاهی به پدیده خیانت در خانواده
کشش ها و کشمکش های فرازناشویی - بخش دوم و پایانی
برگرفته از مقاله دکتر بهنام اوحدی
فرانک و پیتمن، خانواده درمانگرانی هستند که دسته بندی روان شناختی دیگری را برای کشش های فرازناشویی شناساندند:
1-بی وفایی و پیمان شکنی های تصادفی (اکسیدنتال):
این دسته دربردارنده ی مواردی می شود که هیچ یک از دو سوی رابطه (که ممکن است برای یک یا هر دو سو فرازناشویی باشد)، نقشه و برنامه از پیش مشخص شده ای برای پی گیری کشش هایی این چنین نداشته بوده و بی وفایی و پیمان شکنی به گونه ای ناخواسته و تصادفی رخ می دهد.
2-دل بردن و لاس زدن
هر چند این رویکرد تا دهه های پایانی سده بیستم میلادی، بیشتر برای مردان دانسته و شناسانده می شد، اما امروزه به نظر می رسد در مردان و زنان تقریبا به یک نسبت انجام می شود، هر چند شیوه شناختی - رفتاری آن ناهمگون است؛ در مردان بیشتر به گونه یک سرگرمی و کرداری بیش نرینه (هایپرماسکولین) دنبال می شود که در راستای پیشی جویی (رقابت) با دیگر مردان و اثبات برتری خویشتن است. اما در زنان این رویکرد در راستای جست و جو برای « آقای کامل »، مرهم نهادن بر زندگی با خشم انباشته یا شیطنت نامشروع (قاچاقی و دزدکی) انجام می شود.
3-کشش های رومانتیک (عاشقانه)
برخی از کشش های فرازناشویی، به واقع رویایی و عاشقانه (رومانتیک) اند. بیان می شود که مغز آدمیان در این موارد، همچون بروز هر عشق مجاز یا نامجاز دیگری، دچار مسمومیت با فنیل اتیل آمین و دیگر مواد شیمیایی – عصبی می شود. این مسمومیت مغزی، نیمه عمری از یک تا سه سال (میانگین : دو سال) دارد تا بالاخره فروکش کند.
4-سازش و قرارهای زناشویی
فرانک و پیتمن برخی از موارد کشش های فرازناشویی را برخاسته از سازش ها و قرارهای پیدا و پنهان برخی همسران بر می شمارند که زوج فاش و آشکار یا خاموش و ساکت تصمیم می گیرند که در کنار رابطه زناشویی کنونی شان، رابطه یا رابطه های موازی دیگری هم داشته باشند. در پیشینه اجتماعی و ادبی کشور فرانسه، این گونه از کشش های فرازناشویی گزارش شده است. حالت گزافه آمیز و تندروانه (افراطی) این موارد، آمیزش های ضربدری است که از نظر بسیاری از روانپزشکان درمانگر مشکلات جنسی – زناشویی، انحراف برشمرده می شود.
هر چند در پژوهشی که در سال 1994 از سوی پژوهشگران دانشگاه شیگاکو منتشر شد، آمار روابط فرازناشویی و پیمان شکنی در 25 درصد مردان و 15 درصد زنان همسردار اعلام شد، اما در سال های اخیر چنین گزارش شده که 60 درصد مردان و 45 درصد زنان دست کم یک بار در درازای زندگی زناشویی شان، درگیر کشش های فرازناشویی شده اند. به عبارت دیگر، 70 درصد ازدواج ها درگیر پیمان شکنی بوده است. باید توجه داشت که این آمار از سوی جامعه ی کلیسا (مذهب) مدار و خانواده (اخلاق) محور ایالات متحده آمریکا گزارش شده و به احتمال فراوان، نرخ شیوع و بروز در کشورهای مذهب گریز اروپای غربی و شرقی بالاتر است.
آمار رسمی در رابطه با نرخ روابط فرازناشویی و پیمان شکنی در کشورهای آسیایی و آفریقایی گزارش نشده و این گونه موارد به ویژه در خاورمیانه جزو تابوهای اجتماعی و واقعیت های نادیده انگاشته و پوشیده شده قرار می گیرد. هر چند شیوع افسارگسیخته و هراسناک ابتلا به ویروس اچ آی وی و بیماری ایدز در کشورهای آفریقایی می تواند گواهی بر نرخ بالای آمیزش های فرازناشویی در این جوامع باشد.
معیار فرازناشویی بودن یک رابطه هم اکنون می تواند بسیار سخت گیرانه بوده و دربردارنده هر گونه ارتباط عاطفی – هیجانی واقعی و مجازی (نه لزوما همآغوشی و آمیزش) با کسی بدون آگاهی همسر باشد. نکته ای که باید مد نظر قرار گیرد این است که در واقع، بسیاری از کشش ها و روابط فرازناشویی، عاطفی – هیجانی بوده و از درون مایه آمیزشی اندکی، دست کم تا ماه ها، برخوردار هستند؛ هر چند مشاور و درمانگر تیزهوش و ژرف نگر زوج و خانواده باید همواره نسبت به گذشتن این گونه کشش ها و روابط از مرز عاطفی – هیجانی هشدارهای لازم و قاطع را به مراجع بدهد. بنابراین، داشتن هر گونه رابطه تلفنی، اینترنتی یا اس ام اسی عاطفی – هیجانی با فردی از جنس مقابل (یا حتی جنس موافق در مورد آدمیان دوجنس گرا) بدون آگاهی همسر، می تواند به عنوان یک رابطه فرازناشویی برشمرده شود. با چنین دیدگاهی، و با فراگیر شدن شبکه های ارتباطی تلفن همراه و اینترنت، به ویژه شبکه های اجتماعی همچون فیس بوک، امروزه می توان بیش از نود درصد خانواده های جوامع پیشرفته و در حال پیشرفت را درگیر کشش ها و روابط فرازناشویی دانست.
در کشور ما هر چند حدس و گمان های گوناگونی در شیوع کشش های فرازناشویی عاطفی، آمیزشی و عاطفی – آمیزشی زده شده و می شود، اما واقعیت این است که همچون بسیاری از موارد آسیب های اجتماعی تابوآمیزانه دیگر هیچ گونه آمار پژوهشی رسمی و دقیقی در این باره وجود ندارد. اما نبود « مدیریت شادی و مهندسی هیجان » و گذار بی برنامه و دیمی از سنت به مدرنیته در کنار نبود آموزش مهارت های مقدماتی و پیشرفته جنسی – زناشویی و فراگیر بودن ازدواج های مشکل و مسئله دار، بستر آماده ی پر تضاد و تعارضی پدید آورده که نرخ کشش ها و روابط فرازناشویی واقعی و مجازی بالا و بالاتر رود.
متاسفانه بسیاری از همسران جوان و میانسال، در روند دیمی گذار از سنت به مدرنیته، حیران و سرگردان، به دنبال ناکامی های عاطفی – آمیزشی، به خطا و اشتباه، آسان و شتابان، ره برپایی روابط مجازی و واقعی عاطفی و آمیزشی می پویند، در حالی که نمی دانند که چاره واقعی نه گذر کردن از چارچوب های خانواده، بلکه اعمال فشار به همسر برای مراجعه نزد زوج و خانواده درمانگر زبده و کارآزموده و پیگیری روند زوج و خانواده درمانی است. پیگیری کشش های فرازناشویی و پیمان شکنی، شاید در کوتاه مدت با شور و هیجان همراه باشد، اما به شادی و آرامش دیرپا نمی انجامد. زیرا در اجتماع ما بیشتر این روابط همانند بیشتر ازدواج ها، به واقع رومانتیک و آمیخته به مهارت های ارتباط با جنس مقابل از سوی دو نفر نیست، و به ویژه در مورد زنان متاهل با سوء استفاده و بازی داده شدن از سوی بیشتر مردان اجتماع همراه می شود. از این رو در اغلب موارد، پس از چند ماه با ناکامی، سرخوردگی، پشیمانی، افسردگی و خشمگینی فراوانی همراه شده و کارکردهای زناشویی، اجتماعی، پیشه ای، تحصیلی، تفریحی و ... فرد را بیش از پیش ویران و مختل می سازد.
متاسفانه در همین گذار بی برنامه و دیمی از سنت به مدرنیته، زیر اثر برخی شبکه های مسئله دار ماهواره ای و نیز فضاهای گپ زنی (چت) و دوست یابی اینترنتی، و در نبود مدیریت شادی و مهندسی هیجان که به همه گیر شدن اندوه، دل زدگی، روزمرگی و افسردگی انجامیده است، بیشتر مراجعان رویاروی کشش های فرازناشویی و پیمان شکنی، هشدارهای مشاوران و درمانگران را ناشنیده انگاشته و در رویکردی خطا و اشتباه رو به برپایی این گونه روابط می آورند. گاه برخی مراجعان، در اجتماع در حال گذار ما مشاور و درمانگر را فسیل، امل و تاریخ گذشته برمی شمرند و نسبت به هشدارهای جدی و قاطع آنان در همان جلسات مشاوره یا نزد مشاور یا درمانگر دیگری ابراز خشم و برون ریزی می کنند؛ به ویژه اگر مشاور و درمانگر جدایی رسمی و طلاق محضری را نسبت به دنبال کردن چنین روابطی برتری بخشیده و خردمندانه تر برشمرده باشد. به هر حال، گذر زمان همه چیز را هویدا می سازد که پایان بخشیدن به پیمان زناشویی بدون راه چاره، در اغلب موارد، بسیار منطقی تر و خردمندانه تر از گام نهادن به وادی بی وفایی و پیمان شکنی از طریق پی جویی کشش های فرازناشویی است. این نکته درست است که دست کم در نزدیک به نیمی از موارد بی وفایی مردان متاهل و نزدیک به نود درصد پیمان شکنی زنان متاهل اجتماع ما، بی توجهی و مهر نورزیدن دیرپا و دراز مدت یک همسر و نبود امکان طلاق به دلایل گوناگون، زمینه بی وفایی و پیمان شکنی را پدید آورده است، اما در نهایت همسر نگون بختی که یک عمر به دلیل این بی توجهی و بی مهری مظلوم واقع شده، در پی فاش شدن بی وفایی و پیمان شکنی اش دچار « مظلومیت مضاعف » شده و با انگ و ننگ « هرزه و بدکاره » در جایگاه همسر آسیب رسان نشانده خواهد شد. به ویژه این که این روزها با به بازار آمدن ابزار گوناگون شنود و تصویربرداری پنهان و نرم افزارهای جاسوسی خانگی که به لپ تاپ و تلفن همراه افزوده می شوند، احتمال لو رفتن همسر بی وفا و پیمان شکن بسیار افزایش یافته است. این واقعیت می بایست در هشدارهای پیشگیرانه به ویژه برای زنان متاهل در آستانه انجام بی وفایی و پیمان شکنی آشکارا و پافشارانه مطرح شود.
بی گمان زوج درمانی آگاهانه و نوآفرینانه (خلاقانه) از سوی زوج و خانواده درمانگر زبده و دانش آموخته می تواند بسیاری از دشواری ها – تا حتی پی بردن زن یا شوهر به روابط فرازناشویی و پیمان شکنی همسرش - را دگرگون و چاره سازد.
گام نخست زوج درمانی درگیر ساختن زوج در فرآیند دو نفره « اعتراف – بخشش » است. بسیار سودمند خواهد بود اگر هنگام برون ریزی آتشفشان خشم و انتقام همسر آسیب دیده (در پی فاش شدن پیمان شکنی) خاطرنشان سازیم که بنا به تجربه، در اغلب موارد بی وفایی و پیمان شکنی، تقصیر « صد – صفر » نبوده و هر دو همسر هر یک تا درصدی مسئول رخ دادن چنین معضلی بوده اند. هویدا شدن درصد تقریبی خطا و اشتباه سهوی یا عمدی همسر آسیب دیده در پیدایش این مشکل، می تواند در پیش راندن او به فرآیند « بخشودن » یاری فراوانی رساند. ارزیابی افسردگی، اختلال فشار پس از آسیب و احتمال خودکشی و دیگرکشی از سوی هر یک از همسران، به ویژه همسر آسیب دیده، در هر جلسه زوج درمانی بسیار مهم است.
متاسفانه برخی مشاوران و درمانگران زوج و خانواده، با همدردی (به جای همدلی) با همسر آسیب دیده، آسان و شتابان، طلاق را جایگزین زوج درمانی می کنند؛ در حالی که صرف رخ دادن بی وفایی و پیمان شکنی هرگز به معنا و معادل پایان زندگی زناشویی و خانوادگی نیست. به باور من، در اجتماع امروزی مان، دست کم نود درصد زنان و پنجاه درصد مردان درگیر کشش ها و کشمکش های عاطفی – آمیزشی فرازناشویی، خود در باطن خویش سوگوار و شرمسار داشتن چنین روابطی هستند و این وجدان هنوز جاری می تواند قدمگاهی استوار برای پذیرش خطا و اشتباه و کوشش در جبران از طریق اعتمادسازی دوباره و متعهد و مسئول بودن بیش از پیش باشد. در واقع، در بسیاری از موارد بی وفایی و پیمان شکنی که خانواده در پی انجام زوج درمانی آرایش دوباره پیدا می کند، زندگی زوج در سایه آگاهی به خطاهای دو سویه گذشته و پرهیز از تکرار آن ها، شیرین تر و دلنشین تر از گذشته شده و به زندگی رویایی نزدیک تر می شود.
برگزاری دوره های آموزشی دیرپای « مهارت های جنسی – زناشویی » برای جوانان و میانسالان می تواند نقشی کارآمد و اثرگذار در پیشگیری از کشش های فرازناشویی و پیمان شکنی داشته باشد. در این راستا، سود جستن از شیوه های خودیاورانه و کمکی همانند « کتاب درمانی » و « فیلم (سینما) درمانی » با فیلم هایی همچون امتیاز نهایی، بی وفا، از این جا تا ابدیت، سگ های پوشالی، ماری آنتوانت، مادام بوواری، شیرهای جوان، خیابان هانوور، ویکی کریستینا بارسلونا، بر باد رفته، کازابلانکا، پیشنهاد بی شرمانه و ... می تواند راهکارهایی سرنوشت ساز باشند؛ به ویژه این که زوج و خانواده درمانگران در سرزمین در حال گذار ما به زوج های مشکل و مسئله دار « اسکارلت – اشلی » و « رت باتلر – ملانی » فراوان بر می خورند که به سادگی، دیر یا زود، به برقراری روابط فرازناشویی از سوی اسکارلت ها و رت باتلرها با یکدیگر می انجامد.
همچنین آموزش تخصصی « مشاوره بالینی پیش از ازدواج » و « زوج و خانواده درمانی » به دستیاران روانپزشکی و دانشجویان کارشناسی ارشد رشته های روانشناسی و مشاوره همراه با فرهنگ سازی لزوم انجام مشاوره پیش از ازدواج از سوی صدا و سیما و وزارت خانه های بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و آموزش و پرورش می تواند نقشی بی همتا در پیشگیری از ازدواج های ناهمخوان، بی وفایی و پیمان شکنی (خیانت به همسر)، جدایی و طلاق و همسرآزاری و همسرکشی در پی آن داشته باشد.
کاش فقط یک بار به یاد آن ضرب المثل قدیمی فراوان شنیده شده و بسیار نادیده گرفته شده بیفتیم که « پیشگیری بر درمان مقدم است ».